A | ||
Abrading test | آزمایش ساییدگی | |
Abrupt charge of voltage | افزایش ناگهانی ولتاژ | |
Absorb | جذب کردن عمقی، درکشیدن | |
Absorbability | قابلیت جذب شدن ، جذب پذیری | |
Absorbed | جذب شده | |
Absorbed electrolyte | الکترولیت جذب شده | الکترولیتی که به دلیل جذب درسپراتور بدون حرکت مانده است و این سپراتور معمولا از فیبرهای شیشه ای ساخته می شود |
Absorption capacity | قابلیت جذب ، ظرفیت جذب | |
Absorption coefficient/ Absorption factor | ضریب جذب، قابلیت جذب | |
Absorption power | توان جذب، قدرت جذب | |
Ac adapter | مبدل باطری به برق ، آداپتور باطری | (تبدیل جریان مستقیم به جریان متناوب) |
Ac ampere meter /Ac ammeter | آمپرسنج جریان متناوب | |
Ac circuit | مدار جریان متناوب | |
AC=Alternating Current | جریان متناوب | |
Accelerated | شتاب یافته | |
Acceptance test | تست عملکرداولیه | |
Accumulation | انباشت ، ذخیره سازی ، تجمع، تراکم | |
Accumulation electrode | الکترود تغذیه | |
Accumulator | آکومولاتور،انباره ،باطری ثانویه(باطری قابل شارژ) | |
Acid density | دانسیته اسید، چگالی اسید | |
Acid level indicator | نشان دهنده سطح الکترولیت در باطری | |
Acid meter | اسید سنج | |
Acid tester | اسیدسنج( وسیله اندازه گیری دانسیته اسید ) | |
Acid treating | اسید شوئی ، شستشوبا اسید | |
Acid value | عدد اسیدی | |
Acid vapor canister | ماسک حفاظت در برابر بخار اسید | |
Acid water | آب اسید | |
Acid-proof | ضد اسید | |
Acidic value | عدد اسیدی | |
Acidity | قدرت اسیدی | |
Acoustico-optical cell | باطری صوتی – نوری | |
Action potential | قدرت اثر ، پتانسیل اثر، پتانسیل کار ، قدرت کنش | |
Activated stand life | زمان مجازانبارداری | مدت زمانی که يك باطری شارژپذیر میتواند در حالت شارژ شده در یک دمای معین نگهداری شود تا ظرفیت آن پائین تر از سطح تعیین شده قرارگیرد |
Activation energy | اثر فعال سازی ( انرژی اکتیواسیون ) | |
Activation over potential(polarization) | اضافه پتانسیل جهت فعال سازی ( پدیده پلاریزاسیون ) | میزان اضافه ولتاژ مربوط به مرحله مقدماتی واکنش انتقال بار درواکنش کلي الکترود |
Activation-Dry Charged Battery | فعال سازی باطری خشک | فرایندفعال سازی باطری خشک (بدون الکترولیت ) با واردکردن الکترولیت و یا غوطه ور کردن آن در الکترولیت |
Active cell / Active Battery | باطری | |
Active corrosion | خورردگی پیشرونده | |
Active mass / Active material | موادی که درواکنش شارژ و دشارژ الکترودها شرکت می کنند | |
Active material utilization | بهره وری مواد فعال | بخشی ازموادفعال که درطول دشارژ واکنش می دهد. قبل از آنکه دیگر باطری نتواند جریان ولتاژ مفید را ارائه دهد. |
Activity coefficient | ضریب فعالیت | |
Actual capacity - Available capacity | ظرفیت واقعی یک باطری | مقدار آمپر ساعتی که یک باطری میتواند در شرایط معین( از جمله سرعت تخلیه ، دمای اولیه باطری و ولتاژ نهائی ) تولید کند . |
Actual capacity Available capacity | ظرفیت واقعی یک باطری | مقدار آمپر ساعتی که یک باطری میتواند در شرایط معین( از جمله سرعت تخلیه ، دمای اولیه باطری و ولتاژ نهائی ) تولید کند . |
Adapter /Adaptor | ساز کارگر ، مبدل ، آداپتور | |
Additive | افزودنیهای باطری | |
Adherence | چسبیدگی | |
Adhesion | چسبندگی | |
Adsorb | جذب کردن سطحی | |
Adsorption | جذب سطحی ( تراکم گازیامایع بر سطح چیزی به علت کشش سطحی) | |
Age hardening | پیر سختی | |
Aging | فرسودگی | کاهش ظرفیت در باطری به علت استفاده مکرر و یادر اثر گذشت زمان |
AGM (Absorbed Glass Mat) | الیاف شیشه ای جاذب رطوبت | عایقهای الکتریکی از جنس الیاف شیشه ای متخلخل که به عنوان نگهدارنده الکترولیت در برخی باطریها عمل میکنند و متداول ترین عایق مورداستفاده در باطری سرب اسیدی VRLA می باشند |
Air metal battery | باطری فلز – هوا | |
Air oxidized | اکسید شده توسط هوا | تخلیه الکتریکی صفحه منفی شارژ شده به علت اکسيداسیون در مجاورت هوا به همراه تولید گرما |
Air vent/Air gate | خروجی هوا | |
Alkaline | قلیائی ( بازی ) | |
Alkaline battery | باطری آلکالاین ، باطری قلیائی | |
Alkaline metals | فلزهای قلیائی خاکی (استرونیم، باریم ، بریلیم ، رادیم ، کلسیم ،منیزیم) | |
Alkalinity | قلیائی بودن – نسبت قلیائی بودن | |
Alloy | آلیاژ، همبسته ،آمیژان | |
Alloy addition | مواد افزودنی به آلیاژ | |
Alloying | آلیاژ سازی | |
Alternate | متناوب کردن | |
Alternating | متناوب ، تناوبی | |
Alternating Current (AC) | جریان متناوب | |
Alternating field | میدان تناوب | |
Alternative | تناوبی ، متناوب | |
Alternator | آلترناتور( تناوبگر) | |
Amalgam | ملغمه ( آلیاژ جیوه ) | |
Ambient | محیط | |
Ambient condition | شرایط محیطی | |
Ambient temperature | دمای محیط | |
Ammeter/Ampere meter | آمپر سنج ، آمپر متر | |
Ampere | آمپر | |
Ampere meter | آمپرمتر ، آمپر سنج | |
Ampere's law/Ampere's rule | قانون آمپر | |
Ampere-Hour | AH | آمپر ساعت |
Ampere-Hour capacity | ظرفیت به آمپر ساعت | |
Ampere-Hour Efficiency | بازدهی الکتروشیمیائی باطری | (بازدهي الكتروشيميائي باتري بر اساس نسبت اخذ شده (برحسب وات-ساعت ) از باتري به انرژي داده شده به آن براي شارژ اوليه باتري بر حسب درصد.) |
Ampere-Hour meter | ظرفیت سنج بر حسب آمپر ساعت، کنتور آمپر ساعت | دستگاهی که میزان انرژی الکتریکی را بر حسب ساعت ثبت می کند |
Ampere-second | آمپر – ثانیه | |
Amperometry | آمپرومتری | یک تکنیک الکتروشیمیائی بر اساس اندازه گیری جریان عبوری از الکترود کار دریک سل الکترو شیمیائی |
Analyte | آنالیت | ماده ای که ترکیب شیمیائی آن از طریق آنالیز شیمیائی باید تعیین گردد |
Analyzer | تجزیه کننده ،آنالیزور،تحلیل گر | |
Anhydrous | بدون آب | |
Anion | آنیون ، یون منفی | |
Anode | آند | در یک سل الکتروشیمیائی آند الکترودی است که در آن اکسیداسیون رخ می دهد و در یک سل الکترولیتی آند الکترود مثبت است ، درصورتیکه در سل گالوانیک الکترود منفی می باشد.جهت قراردادی جریان از سوی قطب مثبت به سمت قطب منفی می باشد. |
Anode breakdown-voltage | ولتاژ شکست آند | |
Anode drop/Anode fall | تخریب آند ،ریزش آند | |
Anode shield | پوشش آند | |
Anode slime/anode mud | لجن آندی | لجن باقیمانده از آند ناخالص فلزی (مانند مس ) به واسطه تخریب آن در مرحله تصفیه به روش الکترولیز. |
Anode supply | نگهدارنده آند | |
Anodizing | آندکار ، آندایزینگ | فرآیند تولیدیک فیلم اکسیدی بر روی فلزات و آلیاژها توسط الکترولیز است . فلز مورد نظر باید در یک سل الکترولیتی خواص ویژه سطح مانند مقاومت خوردگی ، مقاومت در برابر ساییدگی سختی ، شکل ظاهری و غیره را بهبود بخشد. |
Anolyte | آنولیت | فاز الکترولیتی در تماس باآند |
Anti corrosion/Anti corrosive Coating | پوشش ضدخوردگی ، روکش ضد زنگ | |
Anti-Oxidant | ضد زنگ ، ضد اکسیداسیون ، آنتی اکسیدان | |
Antilogous poles | قطبهای غیر همنام | |
Antimonial lead | سرب آنتیموان دار | |
Antimonial lead alloy | آلیاژ سرب آنتیموان | |
Antimony/stibium Sb | آنتیموان | فلزی که معمولا برای افزایش قابلیت ریخته گری و استحکام در آلیاژهای شبکه های باطری های سرب اسیدی بکار می رود.افزایش این فلز در شبکه های باطریهای سرب اسیدی معمولا منجر به کاهش آب در الکترولیت باطریها شده به همین دلیل در باطریهائی که نیازبه تعمیر و نگهداری ندارند، از این فلز کمتر استفاده می شود . |
Apparent density | دانسیته ظاهری | |
Applied chemistry | شیمی کاربردی ، شیمی صنعتی | |
Applied current | جریان اعمال شده ، جریان داده شده | |
Applied voltage | ولتاژ اعمال شده | |
Aqua fortis | تیزاب، اسید نیتریک غلیظ | |
Aqueous Battery | باطری با الکترولیت حاوی آب | |
As cast | قطعه ریخته گری شده قبل از انجام هرگونه عملیات | |
Assemblage | مونتاژ کردن | |
Assemble | سوار کردن، مونتاژ کردن ، سرهم کردن | |
Assembled Element | دسته صفحه باطری | |
Assembler | مونتاژ کار | |
Assembling bench / assembly stand | میز مونتاژ | |
Assembling line | خط مونتاژ | |
Assembly | مونتاژ ، همگذاری ، سوارکردن قطعات | |
Assembly drawing | نقشه مونتاژی | |
Assembly line | خط مونتاژ، مسیر مونتاژ، خط تولید | |
Assembly mark | علامت مونتاژ ، علامت اتصال | |
Assembly screw | پیچ نصب | |
Atmospheric corrosion | خوردگی ناشی از هوا | فساد یاتغییر تدریجی یک فلز یا آلیاژ در اثر تماس باهوا |
Atmospheric moisture / Humidity | رطوبت هوا | |
Atom | اتم | |
Atomatic cut-out | قطع کننده خودکار | |
Atomic Battery / unclear Battery | باطری هسته ای، باطری اتمی | |
Atomic number | عدد اتمی | |
Atomic weight | وزن اتمی | |
Attenuation | تضعیف ، کاهش ، فروکش ،کم توانی | |
Automatic charger | شارژ کننده خودکار (شارژ اتوماتیک ) | |
Automatic regulation | تنظیم خودکار | |
Automotive Battery | باطری خودرو | |
Auxiliary electrode | الکترود کمکی | |
Available capacity | ظرفیت موجود( مراجعه شود به(actual capacity | |
Available power | توان مفید، توان قابل استفاده | |
Available voltage | ولتاژ قابل استفاده | |
Average discharging voltage | میانگین ولتاژ درطول مرحله دشارژ | |
Average reaction rate | سرعت متوسط واکنش | |
Average specific gravity | میانگین چگالی ویژه | میانگین چگالی ویژه الکترولیت تمامی سلهای موجود درباطری |
Average temperature | میانگین دما | میانگین دمای تمامی سلهای موجود در یک باطری |
B | ||
Back up | کمکی ، ذخیره ، پشتیبان | |
Back web | بدنه اصلی سپراتور ( بدون در نظرگرفتن برآمدگیها ) | |
Background current (density) | جریان اصلی | یک دانسیته جریان کم فارادیک که در زمانی که جریان فارادیک صفر در نظر گرفته می شود در الکترود جریان دارد . |
Baffle | بافل | یک قطعه غیر رسانا که در بخش فوقانی دسته صفحات پیل منفذ دار تعبیه می شودو به عنوان سطح مبنای الکترولیت مورداستفاده قرار می گیرد . این قطعه غیر رسانا سطح فوقانی صفحات باطری را از اشیائی که ممکن است از طریق منافذ تهویه به داخل باطری نفوذ کند محافظت می نماید |
Barium | Ba | باریم (عنصر شیمیائی فلزی) |
Barium sulfate | سولفات باریم | بخشی از موادمنبسط کننده در خمیر صفحات منفی |
Bars | میله های شبکه های باطری | میله های افقی وعمودی شبکه ها که برای توزیع جریان به کار می رود و مواد فعال را درجای خود نگه می دارد |
Barton oxide | اکسید سربی بارتون | اکسید سربی که ازفرایند بار تون بدست می آید |
Barton process | فرایند بار تون | بارتون فرایندی است برای ساخت اکسید سرب که در طی آن سرب مذاب بوسیله جریان هوا در درجه حرارت بین 330 تا 400 درجه سانتی گراد اکسید می شود . |
Basic lining | آسترقلیائی (پوشش داخلی کوره ها ) | |
Basic refractories | مواد نسوز قلیائی ، دیر گدازهای بازی | |
Basic slag | سرباره قلیائی | |
Batch | بچ | مقداری از مواد یامحصولات که دریک فرایند ساخت معین و واحد و تحت شرایط یکسان قرار می گیرد |
Battery | باطری ، پیل ، انباره | منبع ولتاژ جریان مستقیم متشکل از یک یا چندسل که انرژی شیمیائی ، گرمائی ، هسته ای یا خورشیدی را به انرژی الکتریکی تبدیل می کند . |
Battery (VRLA) | باطری سرب اسیدی با الکترولیت غیر شناور و یک نوع سوپاپ تنظیم که با بهره گیری از چرخه باز ترکیب اکسیژن میزان تولید گاز و مصرف آب را به حداقل می رساند. | |
Battery case(container) | جلد باطری | |
Battery cell | خانه باطری | |
Battery charger | شارژ کننده باطری | |
Battery conditioning | شارژ ودشارژ اولیه باطری | |
Battery cradle | نگهدارنده باطری ، کلاف باطری | |
Battery cut-out | کلید قطع باطری | |
Battery discharger | تخلیه کننده باطری | |
Battery duty cycle | ظرفیت اسمی باطری، طول عمر باطری | باری (برحسب آمپر یا وات ) که انتظار می رود یک باطری درمدت زمان مشخص تولید نماید. |
Battery efficiency | بازدهی الکتروشیمیائی باطری (مراجعه شود بهAmpere-hour efficiency) | |
Battery element / Plate group | دسته صفحه باطری | |
Battery fluid level | سطح آب باطری | |
Battery hold down clamp | بست باطری | |
Battery hold down clamp blot kit | میل پیچ | |
Battery life cycle | چرخه عمر باطری | |
Battery lifting strap | تسمه حمل باطری | |
Battery management | دستورالعمل شارژ و دشارژ باطری | |
Battery manuplator | دستگاه حمل باطری | |
Battery monitor | نمایشگر باطری | وسیله ای جهت نمایش پارامترهائی ازقبیل ولتاژ سل ، ولتاژ باطری،دما و غیره |
Battery nominal voltage | ولتاژ اسمی باطری | |
Battery pack | مجموعه باطری | مجموعه ای از باطریها جهت تامین نیروی موردنیاز |
Battery plug | درپوش اسید ، آبریز باطری | |
Battery polarity | مثبت یا منفی بودن قطبهای باطری | |
Battery poles/battery terminals | قطبهای باطری | |
Battery power loss/battery run down | افت توان باطری | |
battery powered | وسیله ای که با باطری کار می کند | |
Battery profile | نمودار طول عمر باطری | |
Battery rack/battery stand | قفسه باطری | قفسه ای که جهت نگهداری تعدادی از باطریها مورد استفاده قرار می گیرد .متداول ترین ماده مورد استفاده فولاد می باشد با پوششی مقاوم در برابر خوردگی اسید . |
Battery red lead/See red lead | سرنج باطری | |
Battery separators | سپراتور باطری، صفحه عایق باطری | |
Battery station | ارائه خدمات باطری ، باطری سازی | |
Battery terminal/battery pole | قطب باطری | |
Battery tray | سینی باطری | |
BCI (Battery council International) | انجمن بین المللی باطری | |
BCI Group Number | شماره گروه BCI | ارائه دهنده مشخصات ذیل درخصوص باطری : حداکثر ابعاد باطری (ارتفاع ضربدر طول ضربدرعرض ) – ولتاژ ( 6 یا 12 ولت ) – شکل و نوع قطبهای مورد استفاده |
Belt paster machine | ماشین خمیر مالی تسمه ای (باندی) | |
Binary alloy | آلیاژ دوتائی ، همبسته دوتائی | |
Binding strip-plate | شیرازه صفحه | نوار پلاستیکی قابل انعطاف u شکل مورد استفاده جهت نگهداری الیاف شیشه ای روی صفحه مثبت و یا جهت جداسازی لبه های صفحه مثبت یا منفی كه برای جلوگیری ازاتصال کوتاه بکار می رود |
Bipolar | دوقطبی | |
Bipolar electrode | الکترود دوقطبی | الکترودمشترک بين دوسل الکتروشیمیائی که قطب مثبت از یک سل را به قطب منفی سل دیگر ازلحاظ الکتریکی متصل می کند |
Bipolar plate | صفحه دو قطبی ( رجوع به الکترود دو قطبی) | |
Biscuit(pellet) | بیسکویت | (مواد فعال در یک خانه شبکه) |
Bismuth(Bi) | بیسموت | |
Black oxide | اکسید سیاه | اکسید سرب دو ظرفیتی شامل سرب آزاد با فرمول شیمیائی pbO+pb |
Black oxide mill | آسیابی که توسط آن اکسید سیاه تولید می گردد و عموما" آسیاب ball mill میباشد | |
Blanc Fixe | سولفات باریم | سولفات باریم رسوبی نرم ( ریز) |
Blind vent plug | درپوش بی منفذ باطری | |
Block type lid | درب بلوکی | |
Blocking | بند آور ، سد کننده ، انسداد ، قالب زنی ، قالب کردن | 1-عملیاتی که به منظور صاف کردن شبکه های خم شده به کار می رود 2-عملیاتی که به منظور جایگذاری مناسب دسته صفحه در جلد به کار می رود |
Bolt Cutter | پیچ بر | |
Boost charge | شارژ با سرعت زیاد و کوتاه مدت (شارژ سریع و کوتاه ) | شارژ باطری در ماکزیمم ولتاژ مجاز در زمان تعریف شده برای حصول اطمینان از ظرفیت ماکزیمم باطری |
Booster | تقویت کننده ، توان افزا ، زیاد کننده (ولتاژ ) ، کمکی | |
Booster battery | باطری یدکی ، باطری کمکی | |
Breakdown voltage | ولتاژ شکست | |
Bridge | پل | ابزار پلاستیکی یا مشابه آن که برای ثابت نگه داشتن صفحات در سل مورداستفاده قرار می گیرد . |
Bromide zinc battery | باطری روی- برومید | |
Buckling | خمیدگی صفحات باطری | |
Buffer battery | باطری بافر – باطری جبرانی | باطریی که به منظور کاهش ولتاژ ونوسانات شدید جریان به منبع جریان مستقیم متصل میشود. |
Buffer charging | شارژ بافر | یک نوع روش شارژ مخصوص باطریهای تامین برق اضطراری که از مقدار کمی جریان شارژ استفاده می کند. باطری اضطراری به طور مداوم برای جبران افت ظرفیت ، شارژ میشود . این نوع باطری درطول مرحله عملکرد خود 100 % شارژ می شود . |
Bullion lead | سرب کارگاهی | جهت تبدیل شدن به سرب نرم می بایست با روشهای هیدرومتالورژی و یا پیرومتالورژی خالص گردد . |
Burning center | فاصله دو صفحه همنام ومجاور | |
Burning Fixture | قید جوشکاری | قیدی که جهت جوشکاری دسته صفحات یاجوش بین خانه ها استفاده می شود |
Burning strip | شمش جوشکاری | قطعه سربی که برای پر کردن در جوشکاری سرب به کارمی رود. |
Bus – bar | بخش اتصال ، دوخطی اتصال ،میله جریان | هادی فلزی سنگین بدون عایق که برای انتقال جریان زیاد یا رابط مشترک بین چندمداربکارمیرود. |
Button cell | باطری دکمه ای | |
C | ||
C-Rate / Charge rate | شدت جریان شارژ | |
Cadmium cell | سل کادمیوم | |
Cadmium electrode | الکترود کادمیومی | الکترود سومی که به عنوان الکترود مرجع برای تعیین ولتاژ(پتانسیل)الکترودهای مثبت/ منفی درسلهای سربی استفاده می شود . |
Cadmium= cd | کادمیوم ( عنصرفلزی ) | |
Caesium / cesium | CS | سزیم ( عنصر فلزی نقره فام ) |
Caesium cell | پیل سزیم | |
Calcine | حرارت دادن زیاد | حرارت دادن تا دمای بالا بدون آنکه عمل ذوب صورت گیرد |
Calcite / Calcspar | کلسیت ، کربنات کلسیم ، سنگ آهک | |
Calcium | Ca | کلسیم ( عنصر شیمیائی ) |
Calcium boride | برید کلسیم2 CaBr | |
Calcium carbonate | کربنات کلسیم CaCO3 | |
Calcium hydroxide/Hydrated lime | هیدروکسیدکلسیم ، آهک آبدار(آبزده ) ، آهک آبدیده | |
Calcium lead alloy | آلیاژ سرب کلسیم | آلیاژ فلز کلسیم وسرب که در آن مقدار کلسیم معمولا کمتر از 1/0 % است |
Calcium oxide | اکسید کلسیم CaO | |
Calcium silicon | آلیاژ کلسیم / سلیسیم | |
Calibrate | تنظیم کردن با استفاده از یک مرجع استاندارد | |
Calibration | کالیبراسیون – کالیبره کردن | عملیاتی که منجر به تنظیم یک دستگاه با استفاده از یک مرجع استانداردمی گردد |
Calibration curve | منحنی کالیبراسیون | |
Calibrator | تنظیم کننده | |
Calorie | کالری (واحد سنجش گرما) معادل18/4 ژول | |
Calorific capacity | ظرفیت گرمائی ویژه | |
Calorimeter | کالریمتر، کالری سنج، حرارت سنج | |
Can / case/container /jar | جلد، جعبه | |
Cap | سرپوش ، کلاهک،درپوش فوقانی باطری های سرب اسیدی | |
Capacitance bridge | پل اندازه گیری ظرفیت ، پلی برای مقایسه دو ظرفیت | |
Capacitance meter | ظرفیت سنج | |
Capacitance=C | ظرفیت | |
Capacitor | خازن | |
Capacity | ظرفیت ، گنجایش | میزان آمپر ساعتی ازیک باطری تحت شرایط معینی از دشارژ ازقبیل سرعت دشارژ ، دما، حالت اولیه شارژ ، عمر، ولتاژ نهائی |
Capacity , nominal/ Capacity nameplate / capacity rated | ظرفیت اسمی | |
Capacity , permanent loss of | کاهش دائمی ظرفیت ( برگشت ناپذیر) | کاهش در ظرفیت سل از مقدار واقعی که با شارژ مجدد بهبود نمی یابد. |
Capacity , restorable/ Capacity, temporary loss of/capacity , recoverable | کاهش موقت ظرفیت (برگشت پذیر) | |
Capacity , useful/ Capacity, available | ظرفیت واقعی | |
Capacity loss, temporary | کاهش موقت ظرفیت ( برگشت پذیر) | کاهش در ظرفیت سل که با شارژ مجدد می تواند بهبود یابد. |
Capacity test | تست ظرفیت | |
Capacity, deliverable(available) | ظرفیت واقعی | کل ظرفیتی که می توان با سرعت شارژ و دشارژ معین و شرایط محیطی مربوط آن به دست می آورد. |
Capacity, function loss of | افت کارکردی ظرفیت | کاهش در ظرفیت سل به علت متغیرهای غیر استاندارد شارژ و دشارژ مانند : دمای سل، جریان ، دشارژ و ولتاژ نهائی |
Capacity, nameplate/capacity nominal/capacity rated | ظرفیت اسمی | |
Capacity, rated /capacity, nominal/capacity,nameplate | ظرفیت اسمی | مشخصه ای که توسط سازندگان باطری برای شناسائی مدل خاص باطری ارائه می شود و مقدار تقریبی ظرفیت بر اساس آمپر ساعت را برای شرایط خاص تخلیه نشان می دهد . |
Capacity, recoverable / Capacity, temporary loss of/ capacity restorable | کاهش موقت ظرفیت (برگشت پذیر) | |
Capacity, temporary loss of/capacity, restorable/capacity, recoverable | کاهش موقت ظرفیت ( برگشت پذیر) | |
Capacity,residual | ظرفیت باقیمانده | |
Case / Can / container / jar | جلد باطری | |
Cast | ریخته گری | شکل دادن مایع یا ماده پلاستیکی به صورت یک شکل ثابت بوسیله سرد کردن آن در قالب |
Cast alloys | آلیاژ های ریخته گری | |
Cast on strap | ریخته گری پل و بست | |
Casting | قالب ریزی ، ریخته گری | |
Casting on strap machine | ماشین ریخته گری پل و بست | |
Cathode | کاتد | الکترودی است که در آن عمل احیا صورت می گیرد. در سل گالوانیت قطب مثبت و در سل الکترولیتی قطب منفی می باشد . |
Cathodic | کاتدی | |
Cathodic polarization | پلاریزاسیون قطب منفی | |
Catholyte | الکترولیت کاتدی | |
Catholyte/ cathode solution | محلول کاتدی ، کاتداب ، کاتولیت | |
Cation | کاتیون ، یون مثبت | |
Caustic soda | هیدروکسید سدیم ، کاستیک سودا ، سود سوزآور | |
Cavitation | حفره سازی | تشکیل و انهدام ناگهانی حبابهای گاز و بخار در یک مایع در حال حرکت به علت افت فشار از یک حد بحرانی در حالی که درجه حرارت ثابت باشد. |
Cavitation corrosion | خوردگی حفره ای | |
Cell | سل ، پیل ، باطری ، خانه باطری ، سلول ، محفظه | یک مجموعه الکتروشیمیائی که شامل 2 الکترود فلزی غیر مشابه و الکترولیت است . کوچکترین بخش هر باطری است که شامل صفحات مثبت و منفی ، سپراتورها ، الکترولیت و غیره است . |
Cell acceptance | شارژ پذیری ، پذیرش شارژ | |
Cell case / container | جلد باطری | |
Cell connectors | اتصالات خانه به خانه باطری | اتصالات دهنده فلزی که قطب مثبت یک سل را به قطب منفی سل مجاور متصل می کند |
Cell cover / Lid | درب باطری | |
Cell efficiency | بازده سل | نسبت ظرفیت گرفته شده هنگام دشارژ به ظرفیت داده شده بر حسب درصد |
Cell reversal | معکوس شدن سلول، برگشت پذیری سل | تغییر قطبهای یک سل در یک باطری چند سله که معمولا به علت دشارژ بیش از حد در زمانی می باشدکه تفاوت در ظرفیت سلهامنجر به آن میشود که یک یا چند سل قبل از بقیه به دشارژ کامل برسند |
Cell temperature | دمای باطری | میانگین دمای اجزای باطری |
Cell voltage | ولتاژ سل | |
Charge | بار، شارژ کردن باطری ، پر کردن باطری ، شارژ شدن | |
Charge acceptance | قابلیت پذیرش جریان ، پذیرش شارژ ، شارژ پذیری | |
Charge density | تمرکز بار ، تراکم بار، چگالی بار | |
Charge efficiency | بازدهی شارژ | |
Charge exchange | تبادل بار | |
Charge profile | برنامه شارژ | ترتیب جریان ولتاژ مورد استفاده برای شارژ باطری |
Charge rate / C- rate | شدت جریان شارژ | |
Charge retention | ابقاء شارژ | مقاومت در برابر دشارژ خودبخود |
Charge reversal | برگشت شارژ | |
Charge,state of | حالت یا وضعیت شارژ | |
Charged | شارژ شده | |
Charged and dry batteries | باطری شارژ شده خشک ( بدون الکترولیت) | |
Charged and Moist Batteries/charged and wet | باطری شارژ شده تر ( با الکترولیت ) | |
Charged and wet | مرطوب و شارژ شده | باطری کاملا شارژ شده که شامل الکترولیت و آماده برای تحویل جریان می باشد |
Charged volume | حجم شارژ | آمپر ساعتهای بازگردانده شده به باطری توسط عمل شارژ به آمپر ساعتهای گرفته شده از باطری طی عمل دشارژ بر حسب درصد |
Charger | Charging circuit | مدار شارژ باطری |
Charging | شارژ ، شارژ کردن ، باردادن | |
Charging current | جریان شارژ | |
Charging equipment | تجهیزات شارژ باطری | |
Charging potential / charging voltage | ولتاژ شارژ | |
Charging rate / charge rate / C-rate | شدت جریان شارژ | |
Charging time/Duration of charge | دوره شارژ ، زمان شارژ | |
Charging voltage/charging potential | ولتاژ شارژ | |
Chemical agent | عامل شیمیائی | |
Chemical attack | حمله شیمیائی | عامل خوردگی و فرسایش یک ماده در یک محیط شیمیائی |
Chemical corrosion | خوردگی شیمیائی | |
Chemical kinetics | سینتیک شیمیائی | شاخه ای از شیمی فیزیک که با مکانیسمها و سرعت واکنشهای شیمیائی سرو کار دارد |
Chill | سرد کردن | ورقه ای فلزی که وارد سطح قالب ماسه ای می کنند یا در محفظه قالب قرار می دهند تا قطعه ریخته گری سریع خنک و منجمد شود و سطح سختی ایجاد نماید. |
Chronoamperometry | کرونوآمپرومتری | یک تکنیک الکترو شیمیائی جهت آنالیزیا تعیین سینتیک و مکانیسم واکنش های الکترود است . در یک پالس پتانسیل افزازیشی سریع که به الکترودکار سل الکتروشیمیائی اعمال می گردد جریان عبوری از این الکترود به عنوان تابعی از زمان اندازه گیری می گردد. |
Chronocoulometry | کرونوکولومتری | یک تکنیک الکترو شیمیائی جهت آنالیز یا تعیین سینتیک و مکانیسم واکنشهای الکتروداست. در یک پالس پتانسیل افزایش سریع که به الکترود کارسل الکتروشیمیائی اعمال می گردد بار ( کولن) عبوری از این الکترود به عنوان تابعی از زمان اندازه گیری می گردد. |
Chronopotentiometry | کرونوپتانسیومتری | یک تکنیک الکتروشیمیائی جهت آنالیز یا تعیین سینتیک و مکانیسم واکنشهای الکترود است.در یک پالس جریان افزایشی سریع که به الکترودکارسل الکتروشیمیائی اعمال می گردد پتانسل این الکترودنسبت به الکترود مرجع به عنوان تابعی از زمان اندازه گیری می گردد. |
Circuit | مدار الکتریکی | مسیر کامل عبور جریان الکتریسیته از یک منبع به منبع دیگر |
Circulation | دوران ، گردش ، چرخش ، انتشار ، جریان | |
Cladded battery rack | جایگاه حفاظ دار باطری | |
Cladding | روکش کاری ، روکش سازی | |
Clearance capacity | ظرفیت جابجائی کالا – ظرفیت ترخیص | |
Closed circuit | مدار بسته | |
Closed–circuit voltage | ولتاژ کار | ولتاژ سل در هنگام دشارژ شدن |
Coating | روکش ، پوشش ، آغشته کردن ، آغشتن | |
Coefficient | ضریب | |
Coefficient of thermal expansion | ضریب انبساط حرارتی ، ضریب انبساط گرمائی | |
Cohesion | چسبندگی ، به هم پیوستگی | |
Coin cell/button cell | باطری دکمه ای | |
Cold cranking amperes – CCA/Cold cranking current | آمپر استارت در سرما | میزان آمپر ساعتهائی که یک باطری در صفر درجه فارنهایت(8/17 – سانتیگراد) به مدت 30 ثانیه ارائه می دهد به شرط آنکه ولتاژ نهائی هر سل به 2/1 ولت برسد . |
Collector /Current Collector | کلکتور، کلکتور جریان ، جمع کننده جریان | |
Compliance limits | حدود قابلیت | بیشترین مقدار جریان و پتانسیلی که یک دستگاه کنترل (مثلا گالوانواستات یا پتانسیواستات) قادر به تولیدآن است . |
Component / constituent / ingredient | جزء سازنده | |
Compose | ساختن ، ترکیب کردن | |
Composite conductor | رسانای مرکب | |
Composite electrode | الکترود مرکب | |
Composition | ترکیب ، ترکیب بندی ، ساخت ، ساختمان ، آرایش | |
Compound | مرکب ، مختلط ، مخلوط | |
Compress | به هم فشردن ، متراکم کردن، فشردن | |
Concentrate | غلیظ کردن ، تغلیظ مواد اولیه | |
Concentration | غلظت | |
Concentration overpotential | اضافه پتانسیل ، اضافه پتانسیل غلظتی | اضافه پتانسیلی که از سینتیک انتقال مواد فعال به سطح الکترود در هنگام عبور جریان به وجود می آید . |
Concentration polarization | پلاریزاسیون غلظتی | آن قسمتی از پلاریزاسیون یک پيل الکتریکی که از تغییرات غلظت الکترولیتی ناشی ازعبور جریان از درون محلول ايجاد مي شود . |
Condense | به مایع تبدیل کردن ( گاز) ، تقطیر کردن ( بخار ) ، غلیظ کردن ، متراکم کردن ، منقبض کردن | |
Conductance | انتقال ، هدایت ، رسانش | |
Conductance Meter | رسانائی ، میزان رسانائی ، هدایت | |
Conduction | رسانش ، رسانائی الکتریکی ، هدایت ، انتقال | |
Conductivity | هدایت ، رسانندگی ، قابلیت هدایت | |
Conductor | رسانا ، هادی | |
Connect | اتصال دادن ، وصل کردن ، بستن ، متصل کردن | |
Connector | اتصال دهنده ، رابط، متصل کننده | |
Consistency | قوام ، استحکام ، پایداری ، تراکم ، دوام ، ثبات ، سازگاری | |
Constant | ثابت ، پایا ، پایدار | |
Constant - potential technique / Process | فرآیند پتانسیل ثابت | تکنیک مورد استفاده در الکتروشیمی تجزیه ای برای تعیین سینتیک و مکانیسم واکنش الکترود که در یک سل الکترولیتی با اعمال پتانسیل ثابت انجام می شود . |
Constant current discharge | دشارژ با جریان ثابت | جریان ثابتی که در طول مرحله دشارژ با کاستن مقاومت الکتریکی حفظ می شود و در همین زمان ولتاژ به طور نرمال کاهش می یابد . |
Constant potential charging / Constant voltage charging | شارژ پتانسیل ثابت | یکی ازروشهای شارژ باطری است که در طی آن مقدار ولتاژ اعمالی به قطبین ثابت بوده و با مرو زمان با جذب انرژی الکتریکی اعمالی توسط باطری سطح ولتاژ باطری به مرور بالا رفته تا در نهایت هم سطح با ولتاژ اعمالی ازسوی شارژ گردد . |
Constant voltage | ولتاژ ثابت | |
Constant voltage charge | شارژ ولتاژ ثابت | |
Constant – current technique / process | فرآیند جریان ثابت | تکنیک مورد استفاده در الکتروشیمی تجزیه ای برای تعیین سینتیک و مکانیسم واکنش الکترود که در یک سل الکترولیتی با اعمال جریان ثابت انجام میشود. |
Constituent / component / ingredient | جزءجزء سازنده | |
Construction | ساختمان | |
Contact corrosion | خوردگی تماس | |
Contact thermometer | گرما سنج تماسی ، دماسنج تماسی | |
Contactor | کنتاکتور ، اتصال دهنده | |
Container / jar/ case / can | جلد باطری | |
Content | محتوا ، مقدار | |
Continuity | پیوستگی ، مدار بسته | مدار کامل بین دونقطه ( برخلاف مدار باز) |
Continuous discharge | دشارژ پیوسته | آزمون تخلیه باطری تا رسیدن به ولتاژ تعیین شده |
Contraction | انقباض ، فشردگی ، جمع شدگی | انقباض درمواردفعال |
Conventional Theory | نظریه متعارف باطری ، نظریه قراردادی جریان | تئوری حرکت جریان در قرن 18 بر مبنای آن حرکت جریان از قطب مثبت یک مدار خارجی به سمت قطب منفی است این تئوری مورد قبول صنعت خودروسازی بوده و در حال حاضر تئوری رایجی است که به تکنسینهای خودرو آموزش داده می شود . |
Conversion | تبدیل ، انتقال ، تغییر ، برگردانی | |
Converter / convertor | مبدل ، تبدیل کننده | یک مدار الکتریکی با ورودی DC و خروجی DC با ولتاژ متفاوت |
Cooling | خنک سازی ، خنک کردن ، سردکردن | |
Corrosion | خوردگی ، فرسایش شیمیائی ، زنگ زدگی | تخریب تدریجی یک فلز یا آلیاژ بعلت فرایندهای شیمیائی نظیر اکسیداسیون یا عمل یک عامل شیمیائی ، واکنش شیمیائی ، یا الکتروشیمیائی بین یک فلز و محیط آن که معمولا باعث ایجاد فساد در خواص و نیزنمای فلز می گردد. |
Corrosive | خورنده | |
Coulomb | C | کولن( واحد مقدار الکتریسیته معادل یک آمپر ثانیه) |
Coulomb - C | کولن( واحد مقدار الکتریسیته معادل یک آمپر ثانیه) | |
Coulombic efficiency | بازده آمپر ساعت | مقدار آمپر ساعت اخذ شده به مقدارآمپرساعت تحویلی به باطری |
Cover inserts | رینگ سربی درب باطری | حلقه یا بوش سربی که در هنگام قالبگیری درب باطری در محل قطبهای باطری تعبیه می شود |
Cover/Lid | درب باطری | |
Crack | ترک ، شکاف ، پارگی، شکاف برداشتن | |
Cranking | استارت زدن ، راه اندازی موتور ، هندل زدن | |
Creep | خزش | فرایندی که ازطریق آن الکترولیتهای مایع به خصوص قلیائی ها میتوانند ازمیان کاسه نمد لاستیکی ، فلزی ویا پلیمری – فلزی و یا از میان ترکهای ریز روی جلد عبور نمایند |
Crystallization | تبلور ، متبلور شدن | |
Crystallization overpotential | اضافه پتانسیل تبلور مجدد | اضافه ولتاژ ناشی از مرحله تبلور در یک تبلور الکتریکی |
Crystallization water | آب تبلور | |
Cure | پختن ، بهبود بخشیدن | |
Curing | مرحله پخت یا خشک کردن صفحات - خمیر مالی شده | درطی این فرایند بانگهداری صفحات خمیرمالی شده ازمحیطی با رطوبت بالا،میزان اتصال (فلز) موجود در خمیربه حداقل رسیده و پس از این مرحله صفحات آماده عملیات فرماسیون خواهد بود . |
Current | جریان ، شدت جریان برق | |
Current collector | جمع کننده جریان ، گیرنده جریان | |
Current density | چگالی جریان دانسیته جریان | |
Cut off voltage /End point voltage | ولتاژ حد ، ولتاژ قطع | ولتاژ تعریف کننده ای که در هنگام رسیدن به آن، جریان شارژ یا دشارژ قطع میشود . |
Cutting (of acid) | رقیق کردن اسید | |
Cycle | سیکل ، دوره ، چرخه | یک مرتیه شارژ ودشارژ باطری |
Cycle life | سیکل عمر | تعداد کل دفعات شارژ یا دشارژ یک باطری ، تحت شرایط خاص تا زمانیکه ظرفیت باطری از حداقل تعیین شده ، کمتر نشود |
Cylindrical cell/ cylindric | سل استوانه ای ، سیلندری ، استوانه ا ی شکل | |
D | ||
Daniel cell | پیل دانیال( پیل ساده با الکترودهای مس وروی ) | یک باطری غیر قابل شارژ مجدد بسیار قدیمی . این باطری شامل کوزه ای است که داخل آن الکترودهای مس وروی هرکدام در محلوهای سولفات اسیدی مربوط به خود غوطه ور شده اند . |
DC= Direct current | جریان مستقیم | |
Decompose | تجزیه شدن ، متلاشی کردن ، تجزیه کردن | |
Deep cycle | سیکل عمیق | دشارژی که بیش از 80% ظرفیت اسمی باطری را مصرف می کند.این فرایند سیکل عمیق در خودروهای تفریحی ، ویلچیرها ،خودروهای مخصوص ورزش گلف یا ... به کار میرود . |
Deep discharge | دشارژ عمیق ، تخلیه الکتریکی عمیق | تخلیه 50% یا بیش از 50% ظرفیت اسمی یک سل یا باطری. |
Deferred–action battery/Reserve battery | باطری با عملکرد تاخیری | یک باطری غیر قابل شارژ مجدد که به شکل غیرفعال تا زمان نیاز و استفاده اضطراری ازآن انبار می کنند. برای مثال باطری را به صورت خشک نگهداری می کنند و با تزریق الکترولیت آن را فعال می سازند . یا اگر یک باطری با الکترولیت نمک مذاب عمل می کند ، در دمایی زیر نقطه انجماد الکترولیت نگهداری می شود و با اعمال ناگهانی حرارت به منظورذوب کردن الکترولیت فعال می گردد . چنین باطریهائی دارای عمربسیارطولانی در انبار داری هستند . بدون اینکه عملا دچار افت انرژی ذخیره شده گردند. و یا اینکه نیاز به تولید یک باطری بسیار قدرتمند با مواد شیمیائی بسیار فعال که سبب دشارژ خودبخودسریع باطری میگردند ، باشد. بسیاری ازباطریهای فوق برای کاربردهای نظامی ساخته می شوند . |
Deformation | تغییر حالت ، تغییر شکل دادن | |
Degassing | گاززدائی | خارج کردن گازهای متصاعد شده باطری ازمنافذ سل. |
Dehydration | آب گیري، (عمل) خشک کردن | |
Deionized water | آب نرم ، آب دیونیزه شده | آبی که با استفاده از رزینهای تعویض یونی از یون عاری می گردد. |
Density meter | هیدرومتر | |
Deoxidation | اکسیژن زدائی ، اکسیژن گیری | |
Depolarization | غیر قطبی کردن ، دپلاریزاسیون ، غیر قطبی شدن | |
Depolarizer | غیر قطبی کننده ، دپولاریزه کننده | ماده ای که به الکترولیت یک پیل اضافه می شود و بوسیله ترکیب شیمیائی با گاز هیدروژن از تشیکل مخروط حباب های هیدروژنی جلوگیری می کند نیز معروف است به دپلاریزه کننده باطری . |
Deposite | رسوب ، ته نشست | |
Depth of discharge(DOD) | مقدار دشارژ ، عمق دشارژ | آن بخش از ظرفیت اسمی یک سل یا باطری که در طی هر سیکل دشارژ تخلیه می شود و بر حسب درصد بیان می شود . |
Diffusion | نفوذ، انتشار ، پخش | |
Dilute | رقیق ، رقیق کردن ، کم کردن غلظت | |
Dilute acid | اسید رقیق | |
Dipole | دوقطبی | |
Dipping | غوطه وری | غوطه ورکردن موقت صفحات تازه خمیرمالی شده در اسید سولفوریک رقیق |
Direct current / DC | جریان مستقیم | |
Discharge | دشارژ ، فرایند تخلیه الکتریکی ، دشارژ کردن ، تخلیه | تبدیل انرژی شیمیائی یک سل یا باطری به انرژی الکتریکی و تخلیه انرژی ذخیره شده به صورت بار الکتریکی |
Discharge curve | منحنی دشارژ | منحنی ولتاژ باطری بر حسب زمان و یا منحنی ظرفیت دشارژ با جریان یا بار معین |
Discharge depth | عمق دشارژ | |
Discharge rate | میزان دشارژ | |
Discharge test | تست ظرفیت ، تست تخلیه ، تست دشارژ | |
Discharging current | جریان دشارژ | |
Discharging voltage,average | میانگین ولتاژ تخلیه | |
Dissolution | انحلال ، حل کردن (حل شدن) یک ماده | |
Dissolving | انحلال، حل کردن | |
Distillation | تقطیر | |
Distilled water | آب مقطر | |
Divalent lead | سرب دوظرفیتی، سرب دو ارزشی | |
DOD / see Depth of discharge | عمق دشارژ | |
Double – layer capacitance | خازن دولایه الکتریکی | |
Double – layer range | خازن دولایه الکتریکی | |
Drain | خالی کردن، تخلیه ( دشارژ الکتریکی ) | |
Drained battery / Used battery | باطری اسقاط | |
Drop of potential | افت پتانسيل ، افت ولتاژ | |
Drop of voltage/ loss of voltage | افت ولتاژ ، اتلاف ولتاژ | |
Dry cell | باطری خشک ، باطری بدون الکترولیت | باطری یا سلولی که الکترولیت آن حالت سیال نداشته باشد یعنی به شکل خمیر ، ژل باشد و یا در موارد سپراتور متخلخل ریز جذب شده باشد. |
Dry charge | شارژ خشک ، فرماسیون در تانک | فرایندی که شارژ صفحات در تانک فرماسیون انجام می پذیردوباطری وقتی فعال میگردد که الکترولیت به آن اضافه شود . |
Dry charged cell | سلول شارژ شده خشک | |
Dry – out | کاهش آب | پدیده ای که در اثر شارژ اضافی وتولید گاز موجب کاهش آب درالکترولیت می گردد. |
Drying | خشک کردن | عاری شدن باطری ازالکترولیت |
Duplex electrode or plate | الکترولیت دوطرفه ، الکترود دوتائی یا دوبل | |
Duty cycle / life cycle | چرخه کار ، در صد کار ، زمان کارکرد ، سیکل عمر | تعداد دفعاتی که باطری در معرض شارژ ، دشارژ ، شارژ بیش از حد وانبارداری قرار می گیرد. |
Dynamic equilibrium | تعادل پویا ، تعادل دینامیکی | |
E | ||
Earth (GB) / ground (US) | اتصال به زمین ، اتصال به بدنه | |
Earth potential | ولتاژ صفر ، ولتاژ زمین | |
Ebonite / Hard rubber | ابونیت | |
Efficiency | بازده ، راندمان | میزان خروجی الکتریکی ( انرژی ، توان و ) به میزان ورودی موردنیاز جهت شارژ مجدد در شرایط تعیین شده بر حسب درصد |
Electric discharge | تخلیه الکتریکی ، دشارژ الکتریکی | |
Electric vehicle battery(EV Battery) | باطری خودروی الکتریکی | |
Electric – field intensity | شدت میدان الکتریکی | |
Electrical double layer/ electrochemical double layer | لایه دوگانه الکتریکی ، دولایه الکتریکی | ساختار والگوی تجمع یاجدایش بار الکتریکی که عمومادرسطح مشترک یک الکترود غوطه وردرمحلول الکتریکی بروز می نماید. باراضافی روی سطح الکترود با تجمع اضافی یونها از بارغیر همنام در محلول جبران می گردد. میزان بار الکتریکی تابعی از پتانسیل الکترود است وساختارحاصله رفتاری شبیه یک خازن دارد . |
Electro dissolution | انحلال الکتریکی | فرایند معکوس آبکاری الکتریکی |
Electro neutrality | خنثی بودن الکتریکی | |
Electro polishing | پرداخت کاری الکتریکی | فرایندی برای تولید یک سطح براق بر روی فلز که در آن فلز بطریقه آندی در یک سل الکترولیتی حل شده و این انحلال به گونه ای است که سطوح تیز و ناهموار سریعتر از سطوح هموار حل می شوند . |
Electro polymeric battery | باطریهای الکتروپلیمری | |
Electro refining/Electrolytic refining | تصفیه الکترولیتی | |
Electroanalytical chemistry | الکتروشیمی تجزیه ای | کاربرد سلها و روشهای الکتروشیمیائی برای تجزیه شیمیائی |
electrocatalysis | الکتروکاتالیزور | پدیده افزایش سرعت واکنش الکترودی با تغییر جنس الکترود.سرعت واکنشهای الکترودی شدیدا" به ساختاروترکیب درصد سطح الکترود بستگی دارد . این پدیده اثر الکتروکاتالیکی نامیده می شود . |
Electrochemical cell | سل الکترو شیمیائی | |
Electrochemical double layer | دولایه الکتروشیمیائی ، لایه دوگانه | |
Electrochemical equivalent | اکی والان الکتروشیمیائی ، هم ارزالکتروشیمیائی | وزن ماده ای که به وسیله الکترولیز با بازده جریانی 100% درخلال گذر مقدار الکتریسیته ای برابر با یک فارادی ایجاد می شود . |
Electrochemical irreversibility/Irreversible reaction | برگشت ناپذیری الکتروشیمیائی | |
Electrochemical machining (ECM) | ماشین کاری الکتروشیمیائی | برداشتن فلزاضافی به وسیله تجزیه الکترولیتی ، که در آن ابزار به عنوان کاتد و قطعه کار به عنوان آند عمل میکنند |
Electrochemical polishing | پرداختکاری الکتروشیمیائی | |
Electrochemical reversibility | برگشت پذیری الکتروشیمیائی | |
Electrochemical series | سری های الکتروشیمی | فهرستی که در آن فلزات و سایر مواد به ترتیب فعالیت شیمیائی یا پتانسیل های الکترودیشان قرار گرفته اند . فعالترین آنها در بالا و تنبل ترین آن ها در پائین قرار دارند. |
Electrochemistry | الکترو شیمی | شاخه ای ازشیمی که به بحث درباره تغییرات شیمیائی همراه با عبور جریان الکتریکی می پردازد. |
Electrocrystalization / Electroplating | رسوب الکتریکی ، آبکاری الکتریکی | در صنایع مهندسی از کلمه electroplating استفاده می شود |
Electrode | الکترود ، ترمینال ، قطب | |
Electrode kinetic | سینتیک الکترود | مطالعه سرعت و ساز و کارهای واکنشهای الکترودی |
Electrode of the first Kind / First kind electrode | الکترود نوع اول | یک الکترود فلزی ساده که در محلولی شامل یون آن فلز غوطه ور است ( مثلا نقره غوطه ور در محلول نیترات نقره ) . پتانسیل تعادلی این الکترود تابعی از غلظت کاتیون الکترودی فلزی در محلول است . بر خلاف الکترود نوع دوم و الکترود نوع سوم |
Electrode of the second kind | الکترودنوع دوم | یک الکترود فلزی که پتانسیل تعادلی آن تابعی از غلظت خود به خودیون در محلول است . الکترود نقره / نقره کلرید و الکترود کالومل از این نوع می باشند . بر خلاف الکترود نوع اول و الکترود نوع سوم. این الکترود در تماس با یک نمک کم محلول از این فلز است که در محلولی شامل همان آنیونی از نمک فلزی غوطه ور گردیده است . ( برای مثال نقره / نقره کلرید / محلول پتاسیم کلرید ) پتانسیل فلز تابعی از غلظت کاتیون آن در محلول می باشند که غلظت کاتیون به نوبه خود توسط غلظت آنیون در محلول کنترل می شود و غلظت آنیون بستگی به حاصلضرب حلالیت نمک فلزی کم محلول دارد. |
Electrode of the third kind | الكترود نوع سوم | یک الکترود فلزی که پتانسیل تعادلی آن تابعی از غلظت کاتیون الکترود فلزی در محلول می باشد. این الکترود با موفقیت محدود در حسگرهای یون های فلزی برای فلزاتی که در محلول های آبی پایدار نیستند مثلا کلسیم ومنیزیوم استفاده می شود . بر خلاف الکترود نوع دوم این الکترود فلزی در تماس با دونمک کم محلول است ( یکی شامل کاتیون فلز جامد ، دیگری کاتیون موردسنجش که نمک این دو کاتیون خود به خود یون مشترک دارند ) و در محلولی شامل نمک فلز دوم غوطه ور است . ( مثلا فلزروی – اگزالات روی – اگزالات کلسیم – محلول نمک کلسیم ). پتانسیل فلز توسط کاتیون آن در محلول و غلظت کاتیون توسط غلظت آنیون در محلول کنترل می شود و غلظت آنیون بستگی به حاصلضرب حلالیت نمک فلزی کم محلول دارد که این نیز به نوبه خود با غلظت کاتیون کم نمک محلول دوم کنترل می شود . این الکترودها به خاطر اینکه برای تولید یک پتانسیل پایدار نیاز به ایجاد و تثبیت یک سری تعادلات دارند ، بسیار آهسته و ناپایدار می باشند . |
Electrode potential / Electrode voltage | پتانسیل الکترود ، ولتاژ الکترود | |
Electrode reaction | واکنش الکترود | یک تیم واکنش شیمیائی که در سطح الکترود رخ می دهد . |
Electrode resistance | مقاومت الکترود | |
Electrodeposition / Electroplating | رسوبگیری الکتریکی / آبکاری الکتریکی | |
Electrolysis | الکترولیز | ایجاد تغییرات شیمیائی ( مانند اکسیداسیون و احیا) در اثر عبور جریان الکتریسیته |
Electrolysis cell | سل الکترولیز | |
Electrolyte | الکترولیت | محیطی که باعث ایجاد تماس یونی بین دوقطب الکترودی سل می شود.در باطری سرب اسیدی شامل اسید سولفوریک رقیق شده در آب مقطر می باشد . |
Electrolyte reserve | باطری با محلول الکترولیت بیش از اندازه | زمانی که باطری برای واکنش کامل مواد فعال صفحات از مقدار اسید بیش از حد مورد نیاز برخوردار است |
Electrolyte solution | محلول الکترولیت | |
Electrolyte,starved | الکترولیت گرسنه | زمانی که اسید الکترولیت به اندازه ای کم باشد که مواد فعال صفحات نتوانند به طور کامل واکنش نشان دهد. هنگامی که باطری دشارژ می شود ، اسید الکترولیت کاملا مصرف می گردد و مقدار پذیرش جریان شارژ مجدد اولیه ممکن است کاهش یابد. |
Electrolytic bath | حمام الکترولیتی | |
Electrolytic cell | سل الکترولیتی | سل الکترولیتی که شامل یک الکترود مثبت، یک الکترود منفی و الکترولیت می باشد و برای ذخیره یا تولید الکتریسیته به کار می رود. |
Electrolytic corrosion/ Electrochemical corrosion | خوردگی الکترولیتی ، خوردگی الکتروشیمیائی | |
Electrolytic decomposition/ Electrolytic dissociation | تجزیه الکترولیتی | |
Electrolytic refining / Electro refining | تصفیه الکترولیتی | فرایند تصفیه نفت برای جریان های هیدروکربنی سبک که در آن ها یک میدان الکترواستاتیکی برای کمک به جدا شدن عوامل شیمیائی ( اسید ، سود سوز آور ) از فاز هیدروکربنی به کار می رود . متالوژی : تخلیص فلزات به وسیله الکترولیز که در آن فلز ناخالص به صورت آند نصب می شود و فلز خالص حل شده و در کاتد رسوب می کند. |
Electromotive force(EMF) / Electromotive power | نیروی الکتروموتوری ، نیروی محرکه الکتریکی | درسل الکتروشیمائی به اختلاف پتانسیل تعدلی بین دو الکترود اطلاق می شود که هیچ جریان الکتریکی از داخل سل عبور نکند . |
Electronegative | الکترونگاتیو ، الکترون خواهی | |
Electroplating | آبکاری الکتریکی | فرایند الکتروشیمیائی که در آن یک پوشش نازک فلزی بر روی سطح فلز دیگر تشکیل می شود . |
Element / plate / group | عنصر ، دسته صفحه ( در باطری سرب اسیدی) | |
End - of -life / Service life / Useful life | طول عمر باطری ، عمر مفید باطری | زمانی که یک باطری کاملا شارژ شده قادر به ارائه حداقل یک درصد مشخص از ظرفیت اندازه گیری شده می باشد . در اغلب باطری های سرب- اسیدی این مقدار 80% می باشد . |
End cell | سل انتهائی | سلی که به منظور تنظیم ولتاژ باطری به مدار اضافه و یا کم می شود . |
End point voltage | ولتاژ نهائی ، ولتاژ پایانی | ولتاژ باطری یا پیل در نقطه ای که ظرفیت اسمی دشارژ برابر حد تعیین شده و مشخص انجام شده است . از این اصطلاح همچنین برای مشخص کردن این موضوع استفاده می شود که ولتاژ باطری یا پیل اگر پائین تر از این حد باشد تجهیزات وصل شده به باطری نمی تواند عمل کند و به کار انداختن دستگاهها با این ولتاژ توصیه نمی شود. گاهی به آن ولتاژ قطع یا نقطه نهائی ولتاژ می گویند . |
End voltage / End of discharge voltage/Cut off voltage / Final voltage | ولتاژ نهائی ، ولتاژ قطع | ولتاژ باطری در خاتمه دشارژ قبل از توقف دشارژ |
Endothermic | گرما گیر (واکنش شیمیائی گرما گیر ) | |
Endurance | دوام ، پایداری ، تحمل | |
Endurance test | آزمایش دوام ، تست پایداری | آزمایشی که در آن طول عمر باطریهای ساخته شده تخمین زده می شود. |
Energy density | چگالی انرژی ، دانسیته انرژی | نسبت انرژی قابل دسترسی از سل به حجم آن |
Energy efficiency | بازده انرژی ، راندمان انرژی | در یک باطری قابل شارژ مجدد بازده انرژی کسری از انرژی الکتریکی ذخیره شده در یک باطری توسط شارژ می باشد که با دشارژ قابل بازیابی است و معمولا به صورت درصد بیان می شود . |
Entrainment | گازبردسازی | فرایندی که ذرات الکترولیت به همراه گاز تولید شده در باطری از منافذ خروجی باطری خارج می شود . |
Envelope separator | سپراتورپاکتی ، سپراتور کیسه ای | ورقه نازک متخلخل از مواد لاستیکی یا پلاستیکی که به منظور پوشش و جدایش صفحات مثبت و منفی استفاده شده و مانع ریزش مواد فعال نیز شود . |
Epoxy resin | صمغ اپوکسی ، رزین اپوکسی | |
Epoxy( EP) | اپوکسی | ماده مورد استفاده جهت متصل کردن جلد و درب و درپوش که معمولا از دو یا سه جزء تشکیل شده است . |
Equalization / supercharge | سوپر شارژ ، شارژ متعادل کننده | یک شارژ الکتریکی که در فواصل 2 تا 8 هفته ای جهت متعادل سازی شارژ باطریها با ولتاژی حدود 5 تا 10 درصد بیش از حد شارژ نرمال به باطری اعمال می گردد. در باطریهائی با الکترولیت ژله ای یا سیلد میزان فوق کمتر از مقادیر داده شده برای باطریهای با الکترولیت مایع است . |
Equalize voltage | ولتاژ تعادل | ولتاژ به کار برده شده در طول یک شارژ متعادل . این ولتاژ به حدی بالاست که همه سلها به حد شارژ کامل می رسند . |
Equalizing charge | شارژ متعادل کننده ، شارژ یکسان ساز | عبور مقدارشارژی که لازم است سل های کاملا شارژ نشده را به سطح شارژ کامل برساند، بدون آن که به سل هایی که قبلا به طور کامل شارژ شده اند صدمه ای وارد سازد. |
Equilibrium conditions | شرایط تعادل | |
Equilibrium Electrode Potential (EO) | پتانسیل تعادلی الکترود | پتانسیل الکتریکی در مقایسه با الکترود مرجع و هنگامی که جریانی از الکترود عبور نکند . |
Equilibrium potential/Equilibrium voltage | پتانسیل تعادلی | |
Erosion | خوردگی مکانیکی ، فرسودگی ، فرسایش | |
Eutectic | اوتکتیک | یک ترکیب عنصری خاص از یک آلیاژ چند عنصری که در پائین ترین نقطه ذوب منحنی فازی قرار دارد و هنگام ذوب و انجماد رفتاری شبیه مواد تک عنصری و غیر آلیاژی از خود نشان می دهد . |
EV Battery / (Electric vehicle) Battery | باطری خودروهای الکتریکی | |
Evolution | تحول ، تکامل تدریجی | |
Excitation | تحریک ، انگیزش | انتقال سیستم هسته اتم از حالت پایه به یک حالت برانگیخته با دادن انرژی به آن |
Exhaust | تخلیه ، خروج | |
Exothermic | گرمازا ، گرماده ( واکنش گرمازا) | |
Expanded metal grid | شبکه اکسپند | شبکه باطری که از پانچ و کشش صفحات سرب به دست آید.(در مقابل شبکه ریخته گری) |
Expander | منبسط کننده ، بسط دهنده | ماده اضافه شده به خمیر منفی صفحات باطری سرب اسیدی به منظور افزایش تخلخل صفحات که موجب افزایش ظرفیت در تخلیه سریع در دماهای پایین و افزایش عمر مفید صفحات منفی می شود . |
Explosion | انفجار | |
F | ||
Fabrication | ساخت | |
Fahrenheit | فارنهایت (درجه گرما سنجی ) | |
Fail | از کار افتادن ، خراب شدن | |
Failure | نقص فنی ( ماشین ) ، عیب فنی ، خرابی، قطع ، شکست ، نقص | برای مثال در باطری وضعیتی که در آن عملکرد یک سل یا باطری به مشخصات نرمال نمی رسد . |
Failure , permanent | نقص دائم ، نقص همیشگی و پایدار | مرحله ای که در آن سل یا باطری را نمی توان تا سطح دلخواه شارژ مجدد کرد. |
Failure , temporary | خرابی لحظه ای ، خرابی موقت | |
Failure reversible / Failure temporary | خرابی موقت، خرابی قابل اصلاح ، خرابی برگشت پذیر | نوعي خرابی که به به کاربردن فرایندهای الکتریکی مشخص اصلاح می گردد. |
Fall | افت ، پایین آمدن ، ریزش | |
Farad | فاراد ( واحد اندازه گیری ظرفیت خازن ) | واحد ظرفیت برابر با ظرفیت خازنی است که بین صفحاتش اختلاف پتانسیل یک ولت وجود دارد هرگاه بار روی یکی از صفحاتش یک کولن باشد و با علامت F نشان می دهند . |
Faradic current (Faradic current density) | جریان فارادی (چگالی جریان فارادی) | جریان عبوری از داخل سل الکتروشیمیائی که سبب وقوع واکنشهای شیمیائی یا واکنشهای شیمیائی سبب ایجاد جریان در سطح الکترودها می شود. |
Farady | فاراده | بار الکتریکی لازم برای آزاد کردن یک اکی والان گرم از یک ماده توسط الکترولیز، که معادل 34/96485 کولن است . به ثابت فارادی نیز معروف است . |
Fast charge | شارژ سریع | شارژی که در ولتاژ جریان بالا انجام می شود و ظرفیت باطری را ظرف یک تا پنج ساعت به 95 % وضعیت شارژ می رساند .( در باطری سرب اسیدی) |
Faure plate | صفحه خمیر مالی شده | اقتباس از واژه فرانسوی Faure |
Fiber plate | صفحه الیافی | |
Fiber-structured plate | صفحه با ساختمان الیافی | صفحه ساخته شده از توده های الیافی رسانا و متخلخل که با مواد فعال ، آغشته شده باشد. این صفحه معمولا در سلهای نیکل کادمیوم استفاده می شود . |
Field discharge | تخلیه میدان ، دشارژ میدان | |
Filling | پر کردن | |
Filling gravity | غلظت اسید در زمان پر کردن باطری یا سل | |
Filling machine | ماشین پرکننده اسید | |
Filling plug | پیچ باطری | |
Final discharging voltage | ولتاژ دشارژ نهائی | |
Final voltage / End voltage | ولتاژ نهائی | |
Fire brick | آجر نسوز | |
First kind electrode | الکترود نوع اول | |
fixative | تثبیت کننده ، ثابت کننده | |
Fixed load test | تست با بار الکتریکی ثابت | |
Flame | شعله | |
Flame retardant material | مواد ضد شعله | ماده ای که قادر به محدود کردن انتشار آتش باشد. |
Flame trap / Flame arrestor vent | شعله گیر | |
Flame – arrestor vent plug / Flame trap | شعله گیر | وسیله ای که در محل خروجی سیستم تهویه سل یا باطری قرار داده می شود و از ورود یک شعله خارجی به سل جلوگیری می نماید. |
Flash drying | خشک کردن سریع | از بین بردن رطوبت سطح صفحات تازه خمیر مالی شده |
Flat plate | صفحه خمیر مالی شده | |
Flexibility | انعطاف پذیری | |
Float | غوطه ور ، شناور | |
Float charging | شارژ شناور | نگهداری باطری در شارژ کامل با استفاده از شارژ با ولتاژ ثابت ، پیوسته و مداوم در حدی که دشارژ خود به خودی را جبران کند. |
Float voltage | ولتاژ تعادل | ولتاژ اعمال شده در طول شارژ شناور |
Floating Battery | باطری متعادل کننده | نوعی باطری که در خط شارژ کننده قرار می گیرد و ولتاژ آن کمی بیشتر از ولتاژ مدار باز باطری است . |
Flooded cell | باطری با الکترولیت شناور | |
Flooded lead acid battery | باطری سری اسیدی با الکترولیت شناور | یک سیستم باطری که درآن مواد فعال یک یا هردوقطب الکترودها در بیرون از باطری ذخیره می شوند و طی عملکرد در اثر فشار به باطری داخل می شود . |
Form factor | پیکر بندی | آرایشهای متفاوت در اتصال سلهای باطری |
Formal electrode potential | پتانسیل قراردادی الکترود | شبیه پتانسیل استاندارد است به جز اینکه هر دو گونه اکسید شده یا احیاشده بر خلاف پتانسیل استاندارد الکترود که در یک فعالیت تعریف می گردد، می بایست در یک غلظت واحد باشد این عبارت به دقت پتانسیل استاندارد تعریف نشده است ولی کاربرد آن در مواردی که فعالیتهای مجهول می باشند مفید می باشند . |
Formation / Forming | فرماسیون، شکل پذیری | یک فرایند الکتروشیمیائی که در آن مواد موجود در صفحات مثبت و منفی به حالت فعال در می آید. به عنوان مثال در باطریهای سرب اسیدی طی آن اکسید سرب در صفحات مثبت به دی اکسید سرب و در صفحات منفی به سرب اسفنجی تبدیل می شود. |
Formation tank | تانک فرماسیون | |
Forming / Formation | شکل دهی ، فرماسیون | |
Frame | چهارچوب ، قاب ، فریم | باریکه بیرونی محیط بر شبکه |
Free electron | الکترون آزاد | الکترونی که محدودیتی برای ماندن در یک اتم خاص ندارد |
Free energy | انرژی آزاد | مقدار (حداکثر مقدار) انرژی شیمیائی که می تواند به انرژی الکتریکی یا مکانیکی و بالعکس تبدیل شود |
Free lead | سرب آزاد | سربی که در طی فرایندهای تولید پودر اکسیدو یا کیورینگ به صورت اکسید نشده و خام باقی می ماند. |
Freshening charge | شارژ آماده سازی | شارژ کردن باطریهای موجود در انبار برای اطمینان از این که در حداکثر حالت شارژ نگه داشته شوند و اطمینان از اینکه هیچ نوع خرابی در صفحات باطری به علت دشارژ خودبه خود و سولفاته شدن رخ ندهد. |
Fuel cell | پیل سوختی | یک مولد الکتروشیمیائی است که واکنش دهنده ها خارج پیل قرارداشته و می توان آنها را به طور پیوسته به سیستم وارد نمود. |
Fugacity | فوگاسیته ، کم دوامی ، ناپایداری | |
Full-float operation | عملکرد شارژ شناور | مراجعه شود به float charging |
Fully charged | شارژ شده کامل | |
G | ||
Galena /Lead glance | گالن ، سولفور طبیعی سرب pbS | |
Galvanic cell | پیل گالوانیک ، پیل الکتریکی | |
Galvanometer | گالوانومتر | وسیله ای برای نشان دادن یا اندازه گیری جریان های الکتریکی کوچک |
Gas accumulation | انباشت گاز، تجمع گاز | |
Gas activated battery | باطری فعال شده گازی ، باطری گازی | نوعی باطری که با وارد نمودن گازیکه با ماده بین الکترودهای باطری ترکیب شده و یک الکترولیت تشکیل می دهد، کار می کند. |
Gas recombination | باز ترکیب گازی | به عنوان مثال : در باطری سرب اسیدی به فرایندی گویند که طی آن ئیدروژن و اکسیژن حاصل از تجزیه آب دوباره با یکدیگر ترکیب شده و تشکیل آب می دهند. |
Gaseous | گازدار ، گازی ، گازی شکل | |
Gassing | گازدهی ، تشکیل و تولید گاز | تولید گاز در الکترودهای باطری |
Gassing voltage | ولتاژ گازدهی | در این ولتاژ هنگام شارژ روی الکترودهای باطری گاز تولید می گردد. |
Gel cell | سل ژله ای | |
Gelled electrolyte cell/ Gel cell | سل ژله ای | سلی که الکترولیت آن ژله ای است . |
Glass furnace | کوره شیشه ای | |
Glass mat | بوریای شیشه ای ، نمد شیشه ای | مصنوعی که از الیاف شیشه ای با چسب پلیمری نظیر استایرن یا آکرولیت ساخته می شود و معمولا در باطری VRLA به عنوان سپراتور به کار می رود |
Glove boxes | محفظه دستکش دار | |
Goggle | عینک ایمنی ، عینک محافظ | |
Grain boundary | مرز دانه | مرز یا سطح بین کریستالهای منفرد با جهت گیری کریستالی متفاوت در یک جامد پلی کریستال |
Gravimetric energy density / specific energy | انرژی مخصوص | |
Gravimetric power density / specific power | توان ویژه | |
Gravity | جاذبه ، گرانش ، ثقل | |
Gravity caster | ماشین ریخته گری ثقلی | |
Gravity cell | پیل گرانشی ، پیل جاذبه ای | پیل الکترولیتی که در آن ، محلول بوسیله نیروی جاذبه از یکدیگر جدا می شوند . |
Gravity drop | افت چگالی | تغییر در چگالی ویژه الکترولیت در یک باطری سرب اسیدی هنگام دشارژ باطری |
Gravity spread | محدوده چگالی | اصطلاحی که برای توصیف اختلاف بین بیشترین وکمترین چگالی ویژه بین خانه های باطری استفاده می شود برای مثال ، اگر در یک باطری 60 آمپر ، کمترین چگالی ویژه در یکی از خانه ها 205/1 و بیشترین آن در خانه دیگر 220/1 باشد محدوده چگالی 015/0 (یا 15 واحد) خواهد بود. |
Grid | شبکه باطری ، توری | اسکلتی از جنس آلیاژهای سربی که در صفحه باطری اسید- سربی نگهدارنده ماده فعال و هدایت کننده جریان الکتریکی است . |
Grid pasting process / pasting | فرایند خمیر مالی شبکه | |
Groove | شیار | فرورفتگی پشت سپراتور – شیارهای پشت سپراتور |
Ground | اتصال منفی ، اتصال به زمین | |
Ground leakage | نشت جریان الکتریکی | نشت جریان الکتریکی از مدار که معمولا موجب کاهش ظرفیت باطری می شود. |
Group / plate group / Element | دسته صفحه ، گروه صفحه | سوار کردن صفحات مثبت یا منفی در یک سل که به صورت موازی به یکدیگر متصل شده اند . |
Guntlet | کیسه نگهدارنده صفحات | |
H | ||
Half reaction / Electrode reaction | تیم واکنش ، واکنش نیم سل ، واکنش نیم پیل | |
Half – cell | نیم سل – نیم پیل | تک الکترودی که در یک الکترولیت غوطه ور است . |
Half – cell potential/Half cell voltage | پتانسیل نیم سل ، پتانسیل نیم پیل | ولتاژ صفحات مثبت و منفی نسبت به الکترود سومی نظیر جیوه،سولفات جیوه که در الکترولیت غوطه ور شده باشد. |
Half – cell reaction | واکنش نیم سل ، واکنش نیم پیل ، نیم واکنش | واکنش الکتروشیمیائی در یک الکترود |
Hand poured casting | ریخته گری دستی | |
Hard lead | سرب سخت | سرب آلیاژی همچون آلیاژ سرب آنتیموان |
Hard rubber / Ebonite | کائوچوی سخت ، لاستیک سخت ، ابونیت | لاستیک سخت و شکننده ترکیب شده با گوگرد مقاوم در مقابل اسید سولفوریک که برای تولید جلد و درب باطریهای ذخیره مورد استفاده قرار می گیرد.سابقا برای تولید و جلد درب باطری های سرب اسیدی قرار می گرفت و اکنون در حال منسوخ شدن است. |
Hard water | آب سخت ، آب ناخالص | |
Harden | سخت کردن ، سخت شدن | |
Hardener | سخت کننده | الف – موادی که به مخلوط خمیر اضافه می شوند تا استحکام صفحات را افزایش دهند. ب – یکی از اجزای یک سیستم اپوکسی |
Hardness | سختی | |
Hardness scale | درجه سختی ، مقیاس سختی | |
Hardness test | سختی سنجی | در شیمی ، آزمایشی جهت تعیین ناخالصیها مثلا اندازه گیری مقدار کلسیم و منیزیوم آب و در علم مواد، آزمایشی برای تعیین یک فلز یا کانی بر طبق یکی از چند مقیاس ، برینل ، ویکروز. |
Heat capacity | ظرفیت گرمائی | مقدار حرارت لازم برای بالا بردن دمای یک سیستم به اندازه یک درجه سانتی گراد معمولا تحت فشار یا حجم ثابت |
Heat conductivity | رسانائی گرمائی ، هدایت حرارتی ، قابلیت هدایت حرارتی | |
Heat convection | کنوکسیون حرارتی ، همرفت گرما، جابجائی گرما | |
Heat dissipation | اتلاف حرارتی ، اتلاف گرمائی | |
Heat energy | انرژی حرارتی | |
Heat exchanger | مبدل حرارتی ، مبدل گرمايی | |
Heat loss / heat dissipation | اتلاف حرارتی ، اتلاف گرمايی | |
Heat proof | مقاوم در برابر گرما | |
Heat sealing | آب بندی حرارتی ، درزبندی حرارتی | جوش دادن دو سطح پلاستیکی با استفاده از حرارت و فشار |
Heat transfer | انتقال حرارت ، انتقال گرما | |
Heat-affected zone | منطقه حرارت دیده | منطقه ای در یک فلز پایه که هنگام عملیات جوشکاری ، برش ، تراشکاری یا لحیک کاری تغییر ساختمان می دهد اما ذوب نمی شود. |
Heavy current | جریان قوی ، جریان شدید | |
Heavy duty battery | باطری توانمند | باطری برای کار در شرایط سخت |
Helmholts plane | صفحه هملهولتز | صفحه فرضی تجمع یون در دو لایه الکتریکی |
High current charging | شارژ با جریان بالا | |
High current discharging | دشارژ با جریان بالا | |
High impact rubber | لاستیک ضد ضربه | |
High level line / Max & min line | خط تعیین میزان الکترولیت | خطوطی بر روی جلد باطری که نمایانگر حداکثر و حداقل سطح الکترولیت مورد نیاز در هر باطری می باشد. |
High performance cell | باطری با کارآیی بالا | |
High voltage | فشار قوی ، ولتاژ بالا | اصطلاحی است به معنای وصل شدن ups به مصرف کننده در لحظه قطع برق |
High-consumption | پر مصرف | |
High-efficiency electrode | الکترود با راندمان بالا | |
High-frequency | بسامد بالا | عنوان اختصاص یافته برای بسامدهای واقع در باند 3 تا 30 مگاهرتز که متناظر با امواج دکامتری با طول موج بین 10 تا 100 متر است. |
High-rate discharge | دشارژ سرعت بالا | تخلیه با جریان های زیاد در زمانهایکوتاه که معمولا کمتر از یک ساعت است . |
High-resistance short / short circuit | مدار کوتاه | اتصال کوتاه در اثر اعمال ولتاژهای بالا که به منظور بررسی کیفیت عایقهای الکتریکی به کار می رود. |
Hook up | اتصال باطری به دستگاه شارژ | |
Hopper | مخزن قیفی شکل | مخزن قیفی شکل برای نگهداری موادی نظیر خمیر در ماشین خمیر مالی |
Hour rate | سرعت دشارژ | |
Humid | نمناک ، خیس ، مرطوب ، تر | |
Humidification | مرطوب سازی ، نم زنی ، مرطوب شدن | |
Humidifier | مرطوب کننده ، رطوبت دهنده | |
Humidity | رطوبت | |
Hybrid | دوگانه ، پیوندی ، هیبرید | |
Hybrid cell | باطری دوگانه ، سلول هیبریدی | الف – نوعی از باطریهای سرب اسیدی که در آن شبکه مثبت از سرب آنتیموان و شبکه منفی از سرب کلسیم ساخته شده است . ب – پیل الکتروشیمیائی که در آن یکی از دو معرف فعال در حالت گازی بوده و ممکن است از یک منبع خارجی تغذیه گردد.پیل دو گانه در حالتی بین سلول بسته ( باطری معمولی ) و سلول یا پیل سوختی قراردارد. |
Hybrid electric vehicle | خودروی الکتریکی ( برقی ) هیبریدی | وسیله نقلیه ای که دارای بیش از یک نوع قدرت محرکه بوده و حداقل یکی از آنها الکتریکی باشد.برای مثال موتور الکتریکی به علاوه موتور درونسوز با سوخت فسیلي |
Hybrid vehicle | خودروی هیبریدی | وسیله نقلیه ای که دارای بیش از یک نوع قدرت محرکه موتور است. |
Hydration | هیدراسیون (جذب آب ) | شرایط ایجاد شده به علت دشارژ یک سل و عدم شارژ مجدد آن.در زمانیکه این عمل رخ می دهد سرب موجود در سل به شکل محلول هیدرات سرب در می آید. |
Hydraulic | سیالی ، روغنی ، هیدرولیک | |
Hydraulic pressure | فشار سیال ، فشار هیدرولیک | |
Hydrogen | H | هیدروژن |
Hydrogen - H | هیدروژن | |
Hydrometer | هیدرومتر ، چگالی سنج | وسیله ای جهت تعیین میزان چگالی الکترولیت |
Hydrometer syringe | سرنگ هیدرومتر | سرنگ لامپی شکلی که بوسیله آن الکترولیت را از خانه باطری بیرون می کشند. |
I | ||
I.E.C | International Electrochemical Commission | مجمع بین المللی الکتروشیمیائی |
Ignite | مشتعل کردن ، آتش گرفتن ، آتش زدن ، جرقه زدن | |
Ignition | احتراق ، اشتعال | |
Ignition system | دستگاه ایجاد جرقه ، سیستم آتشزنه | |
Illumination | روشن سازی ، روشنائی ، روشنی | |
Immobilized electrolyte | الکترولیت بی حرکت ، الکترولیت غیر سیال | |
Impact | تصادم ، برخورد، ضربه ، اثر | |
Impedance | امپدانس ، مقاومت ظاهری کل | |
Impermeable | نشت ناپذیر ، ناتراوا ، غیر قابل نفوذ | |
Impregnate | اشباع کردن | راندن یک ماده مایع به درون جامدی متخلخل به منظور افزایش دانسیته و سایر خواص آن |
Impurity | ناخالصی | |
Indicator | شناساگر شیمیائی ، نشانگر ، معرف ، اندیکاتور | |
Induced current | جریان القاء شده ، جریان القایی | |
Induction generator | مولد القایی ، ژنراتور القایی | |
Industrial battery | باطری صنعتی | باطری ذخیره ای که برای تامین قدرت در تجهیزات صنعتی به کار می رود. |
Industrial tube filling | پرکن لوله ای | دستگاه پرکن لوله ای که جهت پر کردن خمیر در صفحات مثبت میله ای در باطریهای صنعتی به کار می رود. |
Inflame | افروختن ، شعله ور کردن، ملتهب کردن، آتش گرفتن | |
Inflammability | قابلیت اشتعال ، اشتعال پذیری | |
Infrared | مادون قرمز ، فروسرخ | |
Inhibitor | بازدارنده ، جلوگیری کننده | ماده اي كه به الكتروليت اضافه مي شود تا از واكنشهاي مخرب جلوگيري به عمل آورد. اين عمل معمولا با اصلاح وضعيت سطح الكترود انجام مي گيرد. |
Initial charge | شارژ اولیه | |
Initial drain | تخلیه ابتدائی | |
Initial performance test/acceptance test | تست عملکرد اولیه | |
Initial voltage | ولتاژ اولیه | ولتاژ مدار بسته در زمان شروع دشارژ |
Inner Helmholtz plane | طرح هلمهولتز داخلی | |
Insert , cover | بوش سربی | بوشي از جنس سرب يا آلياژ سربي قالب بندي شده يا آب بندي شده در جلد سل تشكيل دهنده سوراخ قطب، كه در آن قطب به نحوي ذوب مي شود تا پوششي مقاوم در برابر خزش ايجاد شود. |
Installation | � �صب ، استقرار | |
Insulated | عایق شده | |
Insulating pin | ----------- | |
Insulation resistance | مقاومت نارسانایی | مقاومت بين باتري و اتصال بدنه خودرو |
Insulator | مقره ( عایق کننده هادیهای برق ) نارسانا | یک ماده غیر هادی مانند بافت فیبرهای شیشه ای، پلاستیک یا لاستیک |
Integrity test | تست الکتریکی | تست مورد استفاده جهت ردیابی مشکلات مسیرجریان ( به طور مثال، اتصالات آزاد ، اتصالات با مقاومت بالا) |
Inter - rack connector / Inter-step connector | کابل اتصال | |
Intercell connections | اتصالات بین سلولی | اتصال بین قطب های دوسل ( قطب مثبت یک سل و قطب منفی سل دیگر) |
Intercell connections resistance | مقاومت اتصالی بین سلولی | مقاومت الکتریکی بین قطب های دو سل که به صورت الکتریکی به هم متصل شده اند . |
Intercell connector | اتصال دهنده بین سلولی | هادی الکتریکی برای اتصال دادن سل های مجاور.در باطری های سرب- اسیدی عموما یک تسمه مسی آبکاری شده با سرب و در باطری های نیکل کادمیوم تسمه فولادی با روکشی از مس با کادمیوم یا نیکل آبکاری شده است. |
Intercell welding machine | دستگاه جوشکاری بین سلولی | |
Interconnect | کابل اتصال | |
Interface | فصل مشترک، سطح مشترک | |
Intergranular corrosion | خوردگی بین دانه ای | |
Intermittent test | تست دوره ای | |
Internal drop | افت ولتاژ داخلی | |
Internal impedance | امپدانس داخلی | مقاومت یک سل به جریان الکتریکی درون سل .(یعنی مجموع مقاومت الکتریکی و یونی اجزاء سل) |
Internal short circuit | اتصال کوتاه داخلی | اتصال اتفاقی بین صفحات مثبت و منفی |
Internal voltage drop | افت ولتاژ داخلی | |
Interrupt | قطع کردن | |
Interrupter | قطع کننده | |
Inverse current | جریان معکوس | |
Inverse voltage | ولتاژ معکوس | |
Inverter | مبدل | دستگاهی برای تبدیل جریان مستقیم به جریان متناوب و بالعکس |
Ion | یون | اتم یا گروهی از اتم های باردار که وظیفه انتقال جریان الکتریکی را از میان الکترولیت به عهده دارند. |
Ion diffusion | نفوذ و انتشار یونی | |
Ion migration | جابجائی یونی | |
Ion – exchange membrane | غشاء تبادل یونی | |
Ion-exchange resin | رزین تبادل یونی | |
Ionic conduction | هدایت یونی | |
Ir loss,Ir drop (internal resistance) | افت ولتاژ | |
Irreversible electrode | الکترود برگشت ناپذیر | |
Irreversible electrode reaction | واکنش غیر برگشتی الکترود | |
Isolation | ایزولاسیون ، عایق کاری | |
J | ||
Jam | پارازیت الکتریکی، فریب دادن سیستم های الکتریکی یا نوری ، مسدود کردن | |
Jar | جلد باطری | |
Jar formation | فرماسیون در جلد | |
Jelly Electrolyte | الکترولیت ژله ای | ترکیبی که معمولا شامل اسید سولفوریک و سیلیکات سدیم است و حالت ژلاتینی دارد و لذا از نشت الکترولیت به خارج از باطری جلوگیری می کند . |
Jig & fixture | قید و بند | |
Join | متصل کردن یا پیوستن ، متصل شدن ، پیوند دادن | |
Joint | اتصال ، جوشش ، مفصل ، لولا | |
Joul's law | قانون ژول | |
Joule | ژول ، واحد کار | واحد انرژی یا کار در سیستم متر – کیلوگرم-ثانیه واحدها، برابر است با کاری که توسط نیرویی به مقدار یک نیوتن انجام می شود به شرط آنکه نقطه ای که بر آن اعمال می شود یک متر و در جهت نیرو جابجا شده باشد . |
Jumper | کابل اتصال | |
Junction | اتصال ، پیوند | |
Junk battery / scrap battery | باطری اسقاطی | |
K | ||
K process | فرایند کیورینگ | |
Kilo | کیلو ، هزار | |
Kilowatt | kw | کیلو وات ، هزار وات |
Kilowatt Hours | kwh | کیلووات ساعت |
Kinetics | سینتیک | سینتیک شیمیائی علمی برای مطالعه سرعتهای واکنش شیمیایی می باشد. میزان پیشرفت واکنش با زمان زمان واکنش و عوامل تاثیر گذار بر سرعت را بررسی می نماید. |
L | ||
L post | قطب | نوعی قطب باطری به شکل L با یک بخش عمودی که کابل ها به آن متصل می باشند . |
L terminal | قطب های L شکل | |
Lamp black | دوده | کربن بسیار ریز که از سوزاندن روغن یا گاز در شرایط کنترل شده، بدست می آید. |
Lay out | شکل قرار گرفتن ترمینال ها ، آرایش ترمینالها | |
Leaching | شسته شده ، شستشو | حل کردن یا جدا کردن ماده قابل حل از مخلوطش با یک جامد غیر قابل حل |
Lead | سرب | فلز نرم ، سنگین و چکش خوار با رنگ نقره ای مایل به آبی . به صورت ماده اولیه در ساخت باطری های سرب- اسیدی به کار می رود با نشانه Pb |
Lead , free | سرب آزاد | سرب اکسید نشده و باقیمانده در صفحات پس از فرایند کیورینگ |
Lead accumulator | باطری سربی | |
Lead acid battery | باطری سرب – اسیدی | |
Lead alloy | آلیاژ سرب ، همبسته سرب | |
Lead antimony alloy | آلیاژ آنتیموان سرب | |
Lead antimony cell | باطری سرب – آنتیموان | باطری سرب – اسیدی با شبکه های ساخته شده از آلیاژ سرب – آنتیموان |
Lead burning | جوشکاری سرب | |
Lead calcium alloy | آلیاژ سرب – کلسیم | |
Lead calcium cell | باطری سرب – کلسیم | باطری سرب – اسیدی با شبکه های ساخته شده از آلیاژ سرب – کلسیم |
Lead cast strip | تسمه سربی ریختگی | |
Lead dioxide | دی اکسید سرب | |
Lead grey oxide | اکسید خاکستری سرب | |
Lead hybrid cell | باطری سرب اسیدی دوگانه (هیبریدی) | باطری سرب اسیدی که شبکه های یک قطب آن ( معمولا قطب مثبت ) از آلیاژ سرب آنتیموان و صفحات یا شبکه های قطب دیگر از آلیاژ سرب- کلسیم ساخته می شود. |
Lead hydrate (pb(OH)2) | هیدرات سرب | ماده مرکب سفیدی از سرب با ترکیب نامشخص که به علت واکنش الکترولیت بسیار رقیق یا آب بر سرب فلزی یا آلیاژهای سرب تشکیل می شود. |
Lead litharge | لیتارژ سرب (pbO) | |
Lead mold | قالب سربی | |
Lead oxide (pbO) | اکسید سرب | |
Lead paste reclaim | بازیابی خمیر در باطری های سرب اسیدی | |
Lead peroxide | پراکسید سرب ، دی اکسید سرب | اکیسد قهوه ای رنگ سرب که ماده فعال موجود در صفحات مثبت کاملا شکل گرفته است با فرمول pbO2 |
Lead plated part | بخش آبکاری شده با سرب | قطعه ای که با لایه نازکی از سرب آبکاری شده باشد. |
Lead rolled strip | تسمه سربی نورد شده | |
Lead scrap | سرب قراضه | |
Lead selenium cell | سل سرب سلنیوم | باطریهای سرب اسیدی با شبکه های ساخته شده از آلیاژ سرب سلنیوم |
Lead sponge | سرب اسفنجی | |
Lead strip manufacture | تولید تسمه های سربی | |
Lead sulfate ( pbSO4) | سولفات سرب | ترکیب کریستالی سفید ناشی از واکنش بین اسید سولفوریک و ترکیبات سرب ، ماده تشکیل شده در هردو صفحات مثبت و منفی باطری سرب- اسید در هنگام دشارژ |
Lead – acid battery | باطری سرب- اسیدی | |
Leady oxide | اکسید سرب (شامل درصدی سرب آزاد) | |
Leaf separator | سپراتور ورقه ای | |
Leakage current | جریان نشت | |
Leclanche cell | پیل لکلانشه ، باطری لکلانشه | باطری اولیه روی – کربن |
Level indicator | نشانگر سطح الکترولیت | شناور یا نشانگری که در درپوش باطری قراردارد و سطح الکترولیت داخل سل را نشان می دهد. |
Level lines | خطوط حداقل و حداکثر | خطوط افقی برروی دیواره های جانبی یک باطری که حداکثر و حداقل سطح الکترولیت را نشان می دهد. |
Leveling | تنظیم کردن | تنظیم کردن سطح الکترولیت یک باطری تا ارتفاع مشخص |
Life cycle | طول عمر | مدت زمان عملکرد مفید که بر حسب سال و یا تعداد سیکل های شارژ و دشارژ محاسبه می شود. |
Lifting eye | زائده ای بر روی دیواره سینی باطری که سوراخی در آن تعبیه شده و بدان وسیله می توان باطری را بلند نمود. | |
Lignin | لیگنین | |
Ligno sulfanate | ليگنو سولفانات | |
Ligno sulfanate acid | اسید لیگنو سولفانات | |
LiON,LiIon | باطریهای لیتیوم یونی | روشی برای ساخت باطریهائی قابل شارژ مجدد است که به جای استفاده از لیتیوم فلزی به عنوان آند ، یونهای لیتیوم به الکترود کربن اضافه می شود. |
Liquid lead pumps | پمپ سرب مذاب | |
Litharge | مونوکسید سرب ، لیتارژ ، اکسید سرب | اکسید زرد رنگ سرب ، با فرمول PbO |
Lithium | لیتیوم | فلز سبک با عدد اتمی 3 که در باطری های شارژ مجدد پیشرفته به کار می رود . |
Lithium Ion Battery | باطری یون- لیتیمی | |
Lithium metal oxides | اکسیدهای فلزی لیتیوم | |
Lithium metal sulphides | سولفیدهای فلزی لیتیوم | |
Lithium salts | نمک های لیتیوم | |
Lithium Thermal Battery | باطری های حرارتی لیتومی | |
Lithium – ion battery | باطری لیتیوم – یونی | |
Lithium-polymer | باطری لیتیم – پلیمری | |
Load | بار | |
Load tester | دستگاه تست بار | دستگاهی که ولتاژ باطری را در شرایطی واقعی مانند قرار گرفتن در حالت استارت موتور یا نیازهای اساسی دیگر اندازه گیری می کند. |
Local action | کنش موضعی | تخلیه خود به خودی یک باطری ناشی از تشکیل پیل موضعی |
Local battery | باطری محلی | باطریهای مورد استفاده در محل خاص مانند ایستگاه تلگراف |
Loose contact | اتصال ضعیف | |
Loss of charge | افت شارژ | افت ظرفیتی که در یک سل یا باطری در مدار باز ناشی از کنش موضعی رخ می دهد. |
Loss of current | افت جریان | |
Loss of energy | افت انرژی | |
Loss of pressure | افت فشار | |
Low current discharging | دشارژ با جریان کم | |
Low maintenance battery | باطریهائی که نیاز به مقدار کمی مراقبت دارند | |
Low pressure casting | ریخته گری با فشار کم | روش پرکردن قالب شبکه با استفاده از فشار پنوماتیک به سرب مذاب |
Low rate discharging | دشارژ با جریان کم | کشیدن مقدار کمی جریان در مدت زمان طولانی و معمولا بیشتر از یک ساعت |
LPB( Lithium polymer battery) | باطری پلیمر لیتیوم | |
Lug | پرچم شبکه باطری | |
Lug brusher | ماشین پرداخت | |
M | ||
Machine, casting | ماشین ریخته گری | ماشین ریخته گری شبکه ها و قطعات ریختگی باطری |
Main circuit (current circuit) | مدار جریان | |
Maintained capacity | حفظ ظرفیت | نگهداری باطری در یک وضعیت شارژ کامل به وسیله شارژ کننده با ولتاژ پائین شارژ کننده |
Maintenance | نگهداری ، تعمیر | مراحل لازم برای نگهداری یک باطری در شرایط مناسب ، مانند افزودن آب به الکترولیت جهت جبران کاهش آب باطری |
Maintenance Free Battery (MF) | باطری بدون نیاز به مراقبت و نگهداری | باطری که نیاز به افزودن آب و یا شارژ مجدد جهت جبران شارژ خودبه خودی ندارد و در باطری های سرب اسیدی معمولا شبکه های این باطریها را با آلیاژهای کم آنتیموان و یا بدون آنتیموان می سازند و از در پوشهای ویژه ای جهت میعان آب تبخیر شده استفاده می کنند. |
Manchester positive plate | صفحه مثبت منچستر | نوعی صفحه پلانته که در آن دکمه های نوار سرب خالص به سوراخهای مدور در شبکه های ضخیم سرب آنتیموان پرس شده اند. |
Marine battery | باطری دریایی | نوعی باطری برای تاسیسات عرشه کشتی جهت تامین نیروی استارت زدن و تامین برق اضطراری ، زنگ اعلام خطر و تجهیزات مخابراتی. |
Marine Cranking Amps-MCA | تست استارت باطری های دریایی | |
Mass | جرم ، توده | |
Mass transport | انتقال مواد، انتقال جرم | انتقال مواد از سطح یک الکترود به الکترود دیگر در یک واکنش ، ساز و کارهای این انتقال ممکن است به صورت دیفوزیون، همرفت و یا جابجائی الکتریکی یا ترکیبی از آنها صورت گیرد. |
Mass transport overpotential | اضافه پتانسیل انتقال جرم | |
Matt | ماده ای از جنس سولفوره | غالبا ترکیبی با سولفور آهن و یک فلز دیگر |
Maturing(curing) | کیورینگ | |
Maximum – power discharge current | حداکثر جریان دشارژ | میزان دشارژی که در آن ولتاژ نهایی برابر 5/1 از E بوده و حداکثر انرژی بار خروجی منتقل می شود. |
Measuring electrode | الکترود سنجشی | |
Mechanical recharging | شارژ مجدد مکانیکی | شارژ مجدد یک باطری با جایگزینی فیزیکی مواد فعال دشارژ شده. |
Melt | ذوب کردن ، مخلوط کردن | |
Melting furnace | کوره ذوب | |
Melting zone | منطقه ذوب | |
Membrane | غشاء ، پوسته | |
Memory effect | اثر حافظه ای | اگر باطری های نیکل کادمیوم قبل از آنکه کاملا دشارژ شده باشند، شارژ مجدد شوند، کریستالهای کادمیوم می توانند در الکترود منفی تشکیل شوند.این امر منجر به تشکیل مرحله دشارژ ناخواسته بعدی می شود. باطری این مرحله را به عنوان مرحله دشارژ برای سیکل بعدی در حافظه خود ذخیره می کند، در طی مرحله دشارژ بعدی ، باطری تنها این ظرفیت کاهش یافته را به خاطر می آورد. هر سیکل دشارژ تا کامل دیگری رخ دهد ، این وضعیت را وخیم تر می کند وعملکرد باطری کاهش می یابد.سلهای نیکل کادمیوم باید در فواصل خاص کاملا دشارژ شوند . این ا مر از رخ دادن اثر حافظه ای جلوگیری می کند و طول عمر سل یا باطری را افزایش می دهد. این اثر در باطری های نیکل مثال هیدرید رخ نمی دهد. در نتیجه این باطری ها می توانند بدون مشکل ، شارژ مجدد و دشارژ شوند. |
Metal | فلز | |
Metal plating | آبکاری فلز | |
Metallic | فلزی | |
Metallic element | عنصر فلزی | |
Metallurgy | متالوژی ، علم شناخت فلزات | |
Mho | واحد جریان الکتریکی | |
Micro porous rubber separator | سپراتور لاستیکی متخلخل | |
Micro-ohmmeter | میکرواهم سنج | وسیله ای برای اندازه گیری مقاومت کم ، به طور مثال ، مقاومت داخل سلی. |
Mid-point voltage | ولتاژ نقطه میانی | ولتاژ باطری بین وضعیت شارژ کامل و دشارژ کامل |
Migration | جابجائی ، انتقال ، مهاجرت | |
Mili ampere(0,001 amp) | میلی آمپر ، یک هزارم آمپر | |
Millivolt | میلی ولت ، یک هزارم ولت | |
Minimum load | حداقل بار | حداقل بار در یک منبع تغذیه که باید گرفته شود تا با مشخصات کارکردی تطبیق نماید. |
Mixer | میکسر ، همزن ، مخلوط کن | |
Mixing | مخلوط کردن ، آمیختن | فرایندی که در آن آب ، اسید سولفوریک ، اکسید سرب منبسط کننده ها ( در صورت وجود خمیر منفی ) با هم ترکیب می شوند تا خمیر باطری تشکیل گردد. |
Mixing charge | شارژ میکسر | مواد اولیه از جمله اسید، اکسید سرب با آب و ... که جهت ساختن خمیر به مقدار لازم به میکسر داده می شود. |
Mixture | مخلوط ، آمیخته | |
Mobility | تحرک | |
Modification | آرایش ، اصلاح | آرایش کریستالی خاص در یک ماده کریستالی |
Molar concentration | غلظت مولی | |
Molarity | مولاریته ( غلظت بر حسب تعداد مولکول گرم در یک لیتر محلول) | |
Mold | قالب ، قالبریزی کردن | |
Mold , casting | قالب ریخته گری | |
Mold coat , mold spray | پوشش قالب | |
Mole / mol | مول ، مولکول گرم | |
Monitor | نمایشگر ، ناظر | |
Monoblock battery | باطری چند خانه | باطری که شامل دو یا چند سل است كه به صورت سری داخل یک جلد متصل می باشند . به طور مثال یک باطری سرب اسیدی تشکیل یک مونوبلاک 12 ولتی را می دهد که شامل 6 سل 2 ولتی است. |
Monoblock container | جلد باطری چند خانه | |
Monocell battery | باطری تک خانه | |
Monopolar | باطری تک قطبی | روش معمولی ساخت باطری که در آن اجزاء سل به صورت مجزا بوده و از بیرون به یکدیگر متصل می باشند. |
Moss | سفیدک | رسوب لایه اسفنج مانند سرب بر صفحات منفی |
Moss reaction | پدیده ای حاصل از سرب اسفنجی تشکیل شده در اطراف صفحه منفی که توسط شارژ ودشارژ مداوم یک باطری ایجاد می شود. | |
Moss shield | صفحه مشبک از جنس لاستیک سخت یا پلاستیک واقع در لبه های یک سپراتور در یک سل به منظور | الف – جلوگیری از مدارهای کوتاه حاصل از mossing ب – محافظت از سپراتورها در مقابل شکستن |
Motive power battery | باطری صنعتی | نوعی باطری جهت تامین انرژی لازم برای خودروهای صنعتی که با نیروی الکتریسیته کار می کند. نظیر لیفتراک ، لوکوموتیوهای برقی. |
Mount | نصب کردن ، سوار کردن ، مونتاژ کردن | |
Mud | خمیر باطری | |
Multi polar | چند قطبی | |
Multi-cell container | جلد چند خانه | |
Multiple connector | اتصال چندگانه ، اتصال چند تائی | |
N | ||
Negative charge | بار منفی ، شارژ منفی | |
Negative electrode | الکترود منفی | |
Negative expander | منبسط کننده صفحات منفی | |
Negative pillar | قطب منفی | |
Negative plate | صفحه منفی باطری | |
Negative pole | قطب منفی | |
Negative post | قطب منفی | |
Negative terminal | قطب منفی | |
Nernst equation | معادله نرنست | معادله ای که بیان کننده پتانسیل تعادلی الکترود است . این پتانسیل شامل پتانسیل استاندارد الکترود و عبارت تصحیح به خاطر انحراف از غلظتهای واحد است . عبارت تصحیح حاصل ضرب شیب نرنست و لگاریتم نسبت به غلظتهای گونه های اکسید شده و کاهش یافته است.در دمای اتاق ، شیب نرنست 05916/0 ولت تقسیم بر تعداد الکترونهای انتقالی در طول واکنش است. |
Nernst slope | شیب منحنی معادله نرنست | |
Nernstian behavior | رفتار نرنستی | هنگامی که پتانسیل تعادلی الکترود با تغییر غلظت گونه های درگیر در واکنش از معادله نرنست تبعیت کند ، الکترود رفتار نرنستی دارد. |
Neutral | حالت خنثی ، بی اثر | |
Neutralization | خنثی کردن | |
Nickel electrode | الکترود نیکل | الکترود مثبت در باطری هوا – روی |
Nickel hydroxide | هیدروکسید نیکل NI(OH) 2 | ماده فعال در الکترود مثبت باطری نیکل کادمیوم |
Nickel oxide | اکسید نیکل NiO | |
Nickel – cadmium battery | باطری نیکل – کادمیوم | نوعی باطری قلیائی که در آن جرم فعال مثبت عمدتا شامل هیدروکسید نیکل و ماده فعال منفی کادمیوم می باشد. |
Nickel – iron battery | باطری نیکل – آهن | نوعی باطری قلیائی که در آن جرم فعال مثبت عمدتا هیدروکسید نیکل و ماده فعال منفی شامل ترکیبات آهن می باشد. |
Nickel – Zinc battery | باطری نیکل – روی | از نوع باطری های آلکالاین ثانویه می باشد. ماده فعال مثبت هیدروکسید نیکل و ماده فعال منفی روی می باشد. الکترولیت مورد استفاده هیدروکسید پتاسیم است و یکی از مطمئن ترین منابع تغذیه EV ها می باشد . مزایای ویژه آن دانسیته انرژی بالا می باشد به طوری که ظرفیت ویژه تئوری روی حدود سه برابر سرب می باشد و نقطه ضعف اصلی آن عمر چرخه و بقای شارژ نسبتا ضعیف آن است. |
Nickle Cadmium Battery | باطری نیکل – کادمیوم | |
Nickle metal Hydride battery | باطری نیکل متال هیدرید | باطری سدیم - سولفور |
Nickle Oxide Iron Battery | باطری آهن – اکسید نیکل | |
Nickle Oxide Zinc Battery | باطری روی- اکسید نیکل | |
NiMH(Nickel Hydride) battery | باطری نیکل متال هیدرید | از نوع باطری های آلکالاین ثانویه می باشد که ماده فعال مثبت آن هیدروکسید نیکل و هیدروژن جذب شده در آلیاژ فلزی به عنوان موادفعال منفی استفاده میشود . الکترولیت مورد استفاده نیز از نوع هیدروکسید پتاسیم غلیظ است و در انواع دکمه ای استوانه ای و منشوری تولید می گردد. این نوع باطری ها دانسیته انرژی تا 25 درصد بیشتر از سلولهای نیکل کادمیوم داشته و نقطه ضعف اصلی آنها دشارژ خود به خود تا 5 درصد در روز می باشد. |
Nominal capacity | ظرفیت اسمی | |
Nominal gravity | چگالی اسمی | |
Nominal voltage | ولتاژ اسمی | ولتاژ تقریبی مدار باز یک سل یا باطری . برای مثال ولتاژ اسمی یک باطری سرب- اسیدی دو ولت در هر سل می باشد اما ولتاژ واقعی بالاتر و تابعی از چگالی ویژه الکترولیت می باشد. |
Non aqueous solution | محلول غیر آبی | |
Non rechargeable battery | باطری یک بار مصرف ، باطری غیر قابل شارژ مجدد | |
Non-faradic current | جریان غیر فارادی | |
Non-Polarizable electrode | الکترود قطبی نشدنی | الکترودی که به راحتی قابل قطبیده شدن نیست. یعنی پتانسیل الکترود حتی با اعمال یک دانسیته جریان زیاد نیز از پتانسیل تعادلی انحراف پیدا نمی کند . برخلاف الکترود قطبیده . |
Nonferrous alloy | همبسته غیر آهنی | |
Normal hydrogen electrode | الکترود هیدروژن نرمال | |
No–load voltage | ولتاژ مدار باز | |
Nuclear battery/Atomic battery | باطری هسته ای ، باطری اتمی | |
O | ||
OCV (open circuit voltage) | ولتاژ مدار باز | |
OHM | اهم | واحدمقاومت الکتریکی ، مقاومت الکتریکی بین دو نقطه از رسانائی که با اعمال اختلاف پتانسیل ثابت 1 ولت به آن نقاط ، جریان 1 آمپر در رسانا جاری شود به شرط آن که رسانا خود شامل هیچ گونه نیروی محرکه الکتریکی نباشد. |
Ohm's law | قانون اهم | معادله ای که نشان دهنده ارتباط بین جریان ولتاژ و مقاومت در یک مدار الکتریکی می باشد. این معادله به صورت ولت آمپر ضربدر اهم نشان داده می شود |
Ohmic drop | افت اهمی | اختلاف پتانسیل الکتریکی بین دو انتهای یک فاز هادی در حین عبور جریان. |
Ohmmeter | اهم متر ، اهم سنج | |
Oil of vitriol | اسید سولفوریک غلیظ | |
Open battery rack | قفسه باطری | |
Open circuit | مدار باز | |
Opportunity charging | شارژ بهنگام | شارژ مجدد نسبی باطری ، خصوصا باطری های ساکن ، در زمان مناسبی از روز که باطری مورد استفاده نمی باشد. |
Optimization | بهینه سازی | |
ORP electrode | الکترودپتانسیل اکسیداسیون و احیا | |
Output | محصول یا بازده ، خروجی ، توان خروجی | |
Output capacitance | ظرفیت خروجی | نسبت شارژ در ولتاژ خروجی به شارژ در جریان بار |
Output voltage | اضافه شارژ ، شارژ اضافی | ادامه شارژ باطری پس از آنکه باطری به بالاترین حد شارژ خود رسیده باشد. |
Over current | جریان بیش از حد | |
Over discharge | تخلیه بیش از حد | ادامه شارژ یک باطری تا ولتاژی کمتر از میزان دشارژ توصیه شده |
Over filling | پر شدن اضافی باطری | |
Over potential | پتانسیل اضافی | |
Overcharge life test | آزمایش طول عمر شارژ اضافی | |
Overcharge protection | جلوگیری از شارژ اضافی | مداری که یا منبع نیرو را خاموش کرده و یا بازده را در هنگام ولتاژ اضافی قطع می کند. |
Overload | اضافه بار | |
Overload capacity | ظرفیت اضافه بار | |
Overvoltage | ولتاژ اضافی | ولتاژی بالاتر از مقدار توصیه شده برای شارژ یک باطری خاص، برای مثال در باطری های سرب اسیدی استارتر این مقدار حدود 4/14 است. |
Overvoltage protective device | دستگاه حفاظتی اضافه ولتاژ | |
Oxidation | اکسیداسیون ، اکسایش | |
Oxidation / Reduction | اکسیداسیون ، احیا | اکسیداسیون به معنای واکنش ماده با اکسیژن است . مثلا هیدروژن می تواند با اکسیداسیون واکنش دهد و به آب اکسید شود و یا آهن با اکسیژن واکنش داده و به زنگ آهن تبدیل شود در حین این واکنشها الکترونها از ماده ای که اکسید می شود به الکترون منتقل می گردد.در یک دیدگاه وسیعتر تمام واکنشهای انتقال الکترون به عنوان اکسیداسیون / احیا در نظر گرفته می شود ماده ای که الکترونهای خود را از دست می دهد، اکسید و ماده ای که الکترون می گیرد، احیا میشود. |
Oxidation agent | عامل اکسید کننده ، عامل اکسایش | |
Oxy-Hydrogen gas | مخلوط گازهای اکسیژن و هیدروژن | |
Oxygen cycle | چرخه اکسیژن | |
Oxygen evolution | تصاعد اکسیژن | تولید گاز اکسیژن در صفحه مثبت که ناشی از الکترولیز آب در الکترولیت در هنگام شارژ اضافی در صفحات مثبت رخ می دهد. |
Oxygen recombination cycle | چرخه ترکیب اکسیژن | در باطری VRLA فرایندی است که در آن اکسیژن موجود در صفحات مثبت ضمن نفوذ از سپراتور و عبور از آن با صفحه منفی واکنش داده و افت آب را جبران می نماید. این همان مشخصه ای است که باطری VRLA را از دیگر باطری های اسیدی منفذ دار متمایز می کند. |
Oxygen recombination efficiency | راندمان باز ترکیب اکسیژن | نسبت درصد مقدار اکسیژن ترکیب شده در الکترود منفی به کل مقدار اکسیژن تولید شده در الکترود مثبت . |
P | ||
Packing | بسته بندی ، هرماده مورد کاربرد در بسته بندی ، لایی | به عنوان مثال استفاده از صفحات نازک به منظور حذف فضای اضافی برای جلوگیری از لغزش صفحات باطری به هنگام حمل و نقل. |
Panel | پانل | در باطری های سرب اسیدی به منظور سهولت در مراحل بعدی تولید از جمله خمیر مالی، معمولا شبکه ها به صورت زوجی و یا چند تائی ویکجا ریخته گری می شوند. به این قطعه ریخته شده شامل چندشبکه ، پانل می گویند. |
Parallel | موازی | |
Parallel assembly | اتصال موازی خانه های یک باطری | |
Parallel circuit | مدار الکتریکی موازی | |
Parallel connection | اتصال موازی چند باطری به یکدیگر | |
Particle | ذره | |
Passivation | غیر فعال شدن ، پسیو شدن | تشكيل يك لايه سطحي كه از واكنشهاي الكتروشيميائي در يك الكترود جلوگيري مي كند.تغييرات سطحي يك ماده فلزي كه موجب مي شود مقاومت آن در برابر فرآيند خوردگي افزايش يابد. |
Passive / collecting electrode | الکترود غیر فعال جمع کننده ، شبکه | مثلا در باتري هاي سرب اسيدي شبكه هاي باتري با تشكيل يك لايه اسيدي از نظر شيميائي غير فعال بوده و نقش جمع آوري الكترود را بازي مي كند . |
Passivity | غیر فعال شدگی | |
Paste | خمیر | مخلوطی از ترکیبات مختلف ( به طور مثال اکسید سرب و آب ، اسید سولفوریک ) که برای پوشش دهی شبکه های مثبت و منفی سرب مورد استفاده قرار میگیرد . این خمیر پس از طی مراحل بعدی مانند کیورینگ و فرماسیون به موادفعال مثبت ومنفی تبدیل میشود. |
Paste consistency | انسجام دینامیک خمیر | اصطلاحی که نشانگر انسجام خمیر در حالت دینامیک می باشد و عواملی مانند دانسیته و روندگی خمیر در آن موثر است.اندازه گیری این خاصیت پنتراسیون نامیده می شود که توسط دستگاه خاصی انجام می گیرد. |
Paste density | چگالی خمیر | |
Paste mixer | مخلوط کن خمیر | |
Pasted plate,Faure plate | صفحه باطری | |
Pasting | خمیر مالی | |
Pasting machine | ماشین خمیر مالی | |
Pb | سرب | نماد شیمیائی سرب |
Peak load/peak power | پرو اکسید سرب ، دی اکسید سرب | فرمول شیمیائی پروکسید سرب |
Peak voltage | ولتاژ اوج ، بالاترین ولتاژ | |
Pellet | قرص خمیر | قسمتی از خمیر که محاط در شبکه است. |
Penetration | نفوذ ، تاثیر ، رخنه | آزمایش اندازه گیری انسجام دینامیکی خمیر. |
Penetrometer | پنتومتر | دستگاهی که توسط آن انسجام دینامیکی خمیر مرطوب را اندازه گیری می کنند. |
Perforated retainer | نگهدارنده خمیر سوراخدار | یک صفحه نازک پلاستیکی که به منظور جلوگیری از ریزش خمیر روی صفحات مثبت یا منفی کشیده می شود. |
Performance | عملکرد | |
Performance test | تست عملکرد، آزمایش عملکرد | آزمایش تست ظرفیت باطری در یک جریان ثابت |
Permeable | تراوا ، قابل نفوذ ، نفوذ پذیر | |
Peroxide voltage | ولتاژ پر اکسید | ولتاژی که یک باطری با شارژ کامل در لحظات اولیه از خود نشان دهد. این ولتاژ به طور معمول بالاتر از ولتاژ اسمی باطری می باشد. |
PH | پتانسیل هیدروژنی | نشانگر درجه اسیدی یا درجه قلیائی یک محلول می باشد. |
Phase | فاز، حالت | |
Photovoltaic | فتوولتاییک | موادی که با قرار گرفتن در معرض امواج الکترومغناطیس تولید ولتاژ می کنند. |
Photovoltaic cell | سلول فتوولتائیک ، سلول فتوالکتریک | |
Pickle | غوطه وری در اسید | غوطه ورکردن صفحات باطری در اسید سولفوریک رقیق. وارد کردن صفحه مثبت در اسید سولفوریک رقیق . فرایندی که در آن نوعی از صفحه را بعد از عمل خمیر مالی در اسید سولفوریک قرار می دهند.این فرایند یک سطح محافظی را ایجاد می کند و سولفاتی را تشکیل می دهد که جلد و تانک فرماسیون را پوشش می دهد. |
Pig lead | شمش ریخته گری سرب | |
Pilot cells | سلهای راهنما | سلهای یک باطری که می تواند نشانگر خصوصیات کامل یک باطری باشند و از آنها به منظور اندازه گیری مشخصه های مختلف از جمله ولتاژ ، دما و ... استفاده کرد. |
Plante plates | صفحه های باطری پلانته | در باطری های پلانته که باطری های اولیه سرب اسیدی بوده اند، الکترودهای مثبت ومنفی از صفحات خالص سربی و بدون مواد فعال ساخته می شوند که بعدها برای جبران ظرفیت کم این باطری ها از خمیر مواد فعال برای پوشش آنها استفاده شد. |
Plate | صفحه باطری | شامل شبکه و مواد فعال |
Plate block | دسته صفحه | شامل صفحات مثبت و منفی مونتاژ شده یک خانه باطری است . |
Plate center | فاصله دو صفحه غیر همنام و مجاور | حد فاصل مرکز هندسی دو صفحه مجاور غیر همنام که برابر نصف فاصله دوصفحه مجاور همنام می باشد. |
Plate group | دسته صفحه همنام | |
Plate pasting | خمیر مالی صفحات باطری | |
Plate support | بخش مستطیل شکل برآمده برای پوشاندن میله صفحات مثبت و مورد استفاده در توزیع بار صفحات | |
Plate support ledge | لبه تعیین شده در جلد یا محفظه که در آن صفحات در حالت آویز قرار می گیرند. | |
Plateau voltage | ولتاژ پایا | |
Plated metal | فلز روکش دار | |
Plug | پیچ باطری | |
Pocket plate | صفحه پاکتی | |
Polar | قطبی | |
Polarity | قطبیت | نشان دهنده مثبت و منفی بودن الکترود است. |
Polarization | قطبی شدگی ، پلاریزاسیون | تغییر پتانسیل الکترود از پتانسیل تعادلی با اعمال جریان در نتیجه عبور جریان. |
Polarization loss | افت قطبیت | کاهش ولتاژ باطری در نتیجه پلاریزاسیون |
Polarized electrode | الکترود قطبی شدني | |
Pole / Terminal | قطب باطری ، ترمینال باطری | |
Pores | منافذ، خلل و فرج | |
Porosity | تخلخل | |
Positiv terminal | قطب مثبت ، سر مثبت ، اتصالی مثبت | قطبی که در آن جریان بار الکتریکی مثبت ( جریان قراردادی) از مقدار خارجی به سمت قطب منفی و در هنگامی که سل تحت دشارژ قرار می گیرد ، به سمت قطب منفی منتقل می شود. |
Positive electrode | الکترود مثبت | الکترود یک سل الکترولیتی که پتانسیل بیشتری دارد. |
Positive plate | صفحه مثبت باطری | الکترودی که هنگام شارژ باطری جریان بار الکتریکی از آن به مدار خارجی منتقل می شود. |
Post | پل باطری | قطعه ای که دسته صفحه های انتهایی باطری را به قطب های مثبت و یا منفی متصل می کند. |
Post builder | قالب جوش پل | قطعه حلقه ای شکل مورداستفاده جهت قالب ریزی قطب باطری |
Post strap | پل و بست | |
Post to cover seal | آدمک | بوشن آب بندی پل به قطب |
Pot | دیگچه مذاب ، پاتیل مذاب | |
Potential | پتانسیل ، اختلاف سطح ، ولتاژ | |
Potentiometry | پتانسیومتری ، پتانسیل سنجی | یک روش الکتروشیمیائی مبتنی بر اندازه گیری نیروی الکترومتری یک سل الکتروشیمیائی متشکل از الکترودهای کار و مرجع |
Potentiostat | پتانسیو استات | یک ابزار الکترونیکی جهت بررسی تغییرات جریان بین الکترودهای کار و الکترود کمکی در یک سل الکترونیکی سه الکترودی در پتانسیل ثابت . |
Power | توان ، نیروی برق | |
Power density | دانسیته توان باطری | نسبت توان خروجی باطری به حجم آن |
Power pack | مجموعه باطری | |
Power source | منبع انرژی | |
Pressure | فشار | |
Pressure die casting | ریخته گری دایکاست ، ریخته گری تحت فشار | |
Primary battery | باطری اولیه ، باطری یکبار مصرف | باطریهائی که عمر مفید آنها پس از مصرف شدن واکنش کننده ها به پابان می رسد. |
Primary cell | باطری اولیه | |
Prismatic cell | باطری منشوری، سلهای منشوری | باطریهائی که ظاهر آن به شکل مکعب مستطیل است ، باطریهای غیر دوار |
Procedure | روش ، روش کار، دستور کار، دستورالعمل ، رویه | |
Process | فرآیند ، روند ، فرآوری | |
Product | فرآورده ، محصول | |
Production | تولید | |
Pure lead | سرب خالص | |
Purified water/Distilled water | آب مقطر | |
Q | ||
Quality control | کنترل کیفیت | |
Quality procedures | دستورالعملهای کیفیت ، رویه های کیفیت | |
Quantity | مقدار ، کمیت ، اندازه | |
Quick charge | شارژ سریع | معمولا باطری ها در حالت عادی با جریانی برابر 2% ظرفیت اسمی شارژ می شوند در شارژ سریع جریان شارژ بین 2/0 تا 5/0 ظرفیت مذکور است |
Quick charge battery | باطری با شارژ سریع | |
R | ||
Rack battery | قفسه باطری | |
Range | دامنه ، محدوده ، برد ، فاصله | |
Rate | سرعت ، نرخ | |
Rate constant | ثابت سرعت | سرعت واکنش شیمیائی ، متناسب با حاصلضرب غلظت تمامی واکنش دهند ه های سهیم در واکنش فاکتور تناسب ثابت سرعت است . به عبارت دیگر ثابت سرعت ، سرعت واکنشی است که در آن غلظت تمامی واکنش دهنده های موجود واحدمی باشد. ثابت سرعت واکنش شیمیائی تابعی از دما و فشار است . برای یک واکنش الکترودی ، ثابت سرعت همچنین تابعی از پتانسیل است. |
Rated capacity | ظرفیت اسمی | میزان آمپر ساعت هایی که یک باطری در شرایط شارژ کامل با یک سرعت دشارژ معین تا رسیدگی به یک ولتاژ نهایی مشخص تولید می کند. |
Raw plate | صفحات شارژ نشده | صفحه باطری قبل از عملیات فرماسیون |
Reactant | واکنش دهنده | |
Reaction overpotential | اضافه پتانسیل واکنش | اضافه پتانسیل یک الکترود نسبت به پتانسیل تعادلی آن هنگام عبور جریان ، این اضافه پتانسیل نشانگر انرژی اضافي مورد نیاز برای آغاز یک واکنش و ادامه یافتن آن می باشد که علت آن حضور موانع سینتیکی است . معمولا این اضافه پتانسیل مجموع پتانسیل غلظتی و اضافه پتانسیل اکتیواسیون می باشد. |
Reactive | واکنش پذیر ، فعال | |
Reagent | معرف ، واکنش گر | |
Recharge | شارژ مجدد | |
Rechargeable battery | باطری قابل شارژ مجدد | یک باطری که درآن سیستم واکنش شیمیائی تولید کننده جریان الکتریکی به راحتی از نظر شیمیائی برگشت پذیر است . پس از تخلیه ( دشارژ ) باطری را می توان با اعمال جریان الکتریکی به قطبهای آن مجددا شارژ نمود. |
Recombinant / Recombination | فرایند باز ترکیب | فرایندی که طی آن اکسیژن و هیدروژن با هم ترکیب شده و از تلف شدن بیشتر آب باطری جلوگیری می کند. |
Recombination | باز ترکیب | |
Recombination vent | منفذ باز ترکیب | نوع ویژه پیچ های درب باطری که به منظور باز ترکیب گازهای اکسیژن و هیدروژن درحضور کاتالیزور و یا تقطیر بخار آب به منظور جلوگیری از اتلاف آب مورد استفاده قرار می گیرد. این نوع پیچها عموما در باطریهای MF و یا باطری های سیلد استفاده می گردند. |
Recombining cell | باطری باز ترکیب | باطریهایی که به گونه ای ساخته شده اند که مواد حاصل از شارژ اضافی را دوباره جمع و ترکیب کرده تا از بروز تغییرات در باطری جلوگیری به عمل آورد. |
Reconditioning | اصلاح شارژ ، متعادل سازی شارژ | فرایندی است که به منظور متعادل ساختن شارژ صفحات باطری انجام می شود. این عدم توازن شارژ می تواند هنگام استفاده از باطری رخ دهد. فرایند مذکور شامل دشارژ آهسته ، عمیق باطری و شارژ مجدد آن با یک جریان ثابت و با حدود 30 درصد شارژ اضافی می باشد. |
Recoverable capacity | ظرفیت قابل برگشت | |
Rectangular battery | باطری کتابی | |
Rectifier | یکسوساز، یکسو کننده ، مبدل جریان متناوب به مستقیم | |
Recycling | بازیابی ، بازیافت | به عنوان مثال بازیافت مواد اولیه باطری های سرب اسیدی مانند سرب ، پلاستیک و سپراتورهای آن |
Red lead(pb3O4) سرنج ، سرب قرمز | مخلوطی از اکسیدهای 2 و 4 ظرفیتی سرب با فرمول تقریبی (2pbO,pbO2) که به منظور کمک به فرایند فرماسیون صفحات مثبت در برخی از انواع مختلف باطری سرب اسیدی بکار می رود.این فرایند امروزه کمتر مورداستفاده قرار می گیرد. | |
Redox reaction | واکنش اکسیداسیون / احیا | دسته ای از واکنش های الکترودی که شامل اکسیداسیون / احیا دوگونه حل شده است. برای مثال یون آهن می تواند در محلول به صورت یک یون با دو بار مثبت (فرو) یا یون سه بار مثبت (فریک ) وجود داشته باشد.یون های فریک بطریقه کاتدی به یونهای فرواحیاء یا یونهای فروبه طریقه آندی به یونهای فریک اکسید می شوند.در این واکنشها، باید از یک الکترود نجیب استفاده شود که تحت شرایط اکسیداسیون / احیا در هیچ واکنشی شرکت نکند و تنها بعنوان یک منبع یا ظرف الکترونها عمل کند: مثالهای از این نوع عبارتند از : کربن، گرافیت ، پلاتین و طلا. واکنش اکسیداسیون / احیا در مقابل واکنش انحلال / رسوب فلز قراردارد که یک گونه واکنشگر فلز جامد و گونه دیگر در محلول است . |
Reduce | احیاء کردن ، کاهش دادن | |
Reducer | احیاکننده | |
Reducing agent | عامل احیا کننده ، عامل کاهنده | |
Reductant | کاهنده | |
Reduction | احیا | |
Reference electrode | الکترود مرجع | |
Refine | تصفیه کردن | |
Regenerative braking | ترمز باززا | |
Relative density | چگالی نسبی | |
Relative gravity / relative density | چگالی مخصوص ، چگالی ویژه | |
Relief valve | شیر اطمینان ، سوپاپ اطمینان | |
Remaining capacity | ظرفیت باقیمانده | ظرفیت باقی مانده بعد از دشارژ |
Remaining charge | شارژ باقیمانده | |
Remelt pot | دیگ ذوب مجدد | |
Resealable | سوپاپ اطمینان | در باطری ها ، به سرپوشی اطلاق می شود که پس از کاهش فشار گازهای هیدروژن یا اکسیژن و به دلیل خروج آنها از این منفذ و رسیدن به یک حد متعادل خود به خود بسته می گردد. |
Reserve battery | باطری فعال نشده | به منظور افزایش طول عمر باطری و جلوگیری از دشارژ خودبخود آنها در طول مدتی که از آنها استفاده نمی گردد، این گونه باطریها به گونه ای طراحی می گردند که در هنگام استفاده الکترولیت اضافه گردد.در باطریهای خشک سرب اسیدی این باطریها با افزودن آب اسید و در باطریهای حرارتی ( استفاده نظامی ) با افزایش حرارت و ذوب نمکهای جامد این فعال سازی انجام می پذیرد. |
Reserve capacity ( RC ) | ظرفیت ذخیره | در باطریهای سرب اسیدی به زمانی ( به دقیقه ) که باطری می تواند در 80 درجه فارنهایت با جریان ثابت 25 آمپر از حالت شارژ کامل تا ولتاژ نهائی 5/10 ولت تخلیه گردد اطلاق گردد این زمان معرف ذخیره باطری است . |
Residual | باقی مانده ، ته مانده ، رسوب ، پسماند ، ته نشست | |
Residual current | جریان باقی مانده | جریان فاراده ای کوچک ، که هنگامیکه تصور می شود جریان فاراده ای صفر است از الکترود عبور می کند . مقادیر اندک آلودگی های موجود در محلول ، سبب ایجاد این جریان می گردند. |
Residual voltage | ولتاژ باقی مانده | |
Resin rubber | لاستیک ضربه گیر | |
Resistance | مقاومت | |
Resistance inner | مقاومت داخلی | |
Resistance,over potential | اضافه پتانسیل مقاومتی | |
Resistive loss | افت مقاومتی ، افت اهمی | |
Resolve | تجزیه کردن ، حل کردن | |
Rest potential | پتانسیل تعادل ، پتانسیل استراحت | اختلاف پتانسیلی که بین الکترود و یک الکترولیت پس از پلاریزه شدن الکترود باقی می ماند. |
Retainer | نگهدارنده | صفحه ای از جنس الیاف شیشه ای که بین سپراتور و صفحات مثبت قرار می گیرد. کار این الیاف نگهداری مواد فعال مثبت لجنی در جای خود و در نتیجه ، کمک به افزایش طول عمر این صفحات می باشد. |
Reversal | معکوس ، معکوس شدن قطب های باطری | |
Reverse | معکوس ، مخالف ، برعکس | |
Reversed battery | باطری معکوس | باطری که اشتباها به صورت معکوس شارژ شده باشد. |
Reversible hydrogen electrode | الکترود هیدروژنی برگشت پذیر | |
Reversible potential | پتانسیل واکنش برگشت پذیر | پتانسیل الکترود ، زمانی که هیچ جریانی از سل عبور نمی کند.عموما این پتانسیل را نسبت به یک الکترود مرجع استاندارد تعریف می نمایند. |
Reversible reaction | واکنش برگشت پذیر | |
Reversible voltage | ولتاژ واکنش برگشت پذیر | تفاضل پتانسیل برگشت پذیر بین الکترودهای مثبت و منفی در یک سل |
Ribs | برآمدگی سپراتور | |
Round cells | باطری های استوانه ای | در مقابل باطری های منشوری |
Round plate | صفحه باطری های استوانه ای | این صفحات در باطری های سرب اسیدی استوانه ای یا حلقوی واز سرب بسیار خالص به منظور جلوگیری از تجزیه آب ساخته می شود. |
Rubber bushing | بوش لاستیکی | حلقه های لاستیکی جای گذاری شده در درب باطری و اطراف قطبها به منظور آب بندی |
Run down | شره مواد | الف – یک قطره سرب فلزی یا آلیاژ سرب که از صفحه یادسته صفحه در حین عمل جوش دادن شره می کند. ب – یک قطره چسب یا درزگیر که به داخل یا خارج از جلد باطری در هنگام آب بندی جلد، شره می کند. |
S | ||
Safety | ایمنی ، امنیت | |
Safety ground | اتصال به زمین | |
Safety relief valve | شیر اطمینان ، سوپاپ اطمینان | |
Safety ventilation | شیر اطمینان ، سوپاپ اطمینان | سوپاپ اطمینان گازها در باطری های VRLA |
Salt bridge | پل نمکی | یک مسیر اتصال یونی بین اجزاء جداگانه یک سل الکتروشیمیائی |
Saturated | اشباع شده ، سیر شده | |
Saturation | اشباع | |
Scaling | لجنی شدن | عیب و نقصی که معمولادر صفحات مثبت رخ می دهد و در آن لایه های مواد فعال از سطح صفحات کنده و پوسته پوسته می شود. |
Scrap battery | باطری اسقاط | |
Scrap lead | قراضه سرب | هر نوع سرب یا آلیاژهای سرب و یا اکسیدهای سرب که از باطری های اسقاط به دست می آیند و درجهت تبدیل به سرب آلیاژی و یا سرب نرم به کارخانجات تصفیه سرب فرستاده می شود. |
Seal | مهره آب بندی ، واشر آب بندی، درزگیر ، کاسه نمد | |
Seal nut | مهره درزبندی ، مهره آب بندی | مهره شیاردار از جنس آلیاژ سرب ، یا پلاستیک سخت که جهت جفت کردن دسته صفحه به درب پیچ شده است. |
Sealed cell | باطری سرب اسیدی مجهز به سوپاپ تنظیم | باطریهایی از نوع ثانویه که نیاز به نگهداری معمول ( اضافه کردن آب در باطری سرب اسیدی ) ندارند و با توجه به آنکه آب بندی کامل هستند، می توانند در موقعیت های مختلف حتی به صورت واژگون شده کار کنند. این نوع استفاده از باطری ها بویژه در موتورسیکلت، هواپیماي جنگی ، قایقهای تندرو کاربرد فراوانی دارند. |
Sealing | آب بندی کردن | |
Sealing compound | مواد آب بندی | |
Second kind electrode | الکترود نوع دوم | |
Secondary battery | باطری ثانویه ، باطری قابل شارژ ، باطری شارژ پذیر | |
Secondary cell | باطری ثانویه | یک سل الکتروشیمیائی که قادر به شارژ و دشارژ مجدد باشد. |
Secondary lead | سرب بازیافتی | سربی که از بازیافت باطری های اسقاط بدست می آید. |
Sediment | لجن باطری ، رسوب ، ته نشست | لجن سربی ناشی از ریزش صفحات در قسمت تحتانی باطری های سرب- اسیدی |
Sediment space | لجن گیر | فضای خالی ته جلد باطری برای انباشته شدن لجن ناشی از ریزش مواد فعال صفحات به منظور جلوگیری از اتصال کوتاه. |
Sedimentation | رسوب سازی ، ته نشینی | |
Seismic rack | قفسه ضد زلزله باطری | قفسه تقویت شده باطری همراه با یک نگهدارند ه جهت مقاومت در برابر نیروهای ایجاد کننده در هنگام زمین لرزه |
Self discharge | تخلیه خود به خود ، دشارژ خود به خود | تخلیه آهسته باطری بدون اتصال به یک مصرف کننده خارجی |
Self discharge rate | سرعت دشارژ خودبه خود | سرعتی که یک سل یا باطری ظرفیت خود را در هنگام استفاده نشدن از آن از دست می دهد. عمر انبارداری یک باطری بر اساس سرعت تخلیه خود بخود تعیین می گردد. |
Semiconductor | نیمه رسانا ، نیمه هادی | |
Separator | عایق، سپراتور | یک لایه عایق الکتریکی که به صورت فیزیکی دو الکترود با قطبیت مخالف را از هم جدا می سازد. عایق باید برای یونهای الکترولیت قابل عبور بوده در بعضی موارد خاصیت ذخیره کردن الکترولیت را داشته باشد ونسبت به الکترولیت فعال نباشد. |
Separator guard | محافظ سپراتور | یک صفحه پلاستیکی یا مشابه آن که در بالای صفحات مثبت و منفی جهت محافظت سپراتور از خرابی های ناشی از داخل شدن هیدرومتر و وسایل مشابه برای بازرسی تعبیه شده است. |
Sequencing | ترتیب گذاری | روش ایجاد و برقراری یک نظم مطلوب جهت فعال سازی خروجی های چندمنبع تغذیه |
Series / Series connection | سری ، اتصال سری | ترتیب قرار گرفتن سلهای درون باطری که در آن قطب مثبت هر سل به قطب منفی سل مجاور متصل باشد.بنابراین ولتاژ نهایی باطری مجموع ولتاژهای تمام سلها است . |
Series circuit | مدار سری | مداری که در آن جریان تنها یک راه عبوری داشته باشد. |
Series parallel circuit | مدار سری- موازی | مداری شامل اتصال های سری و موازی |
Service life | طول عمر مفید باطری | مقیاسی که در طول آن باطری تحت شرایط برنامه ریزی شده به طور رضایت بخش کار کند .این مقیاس معمولا بر حسب واحد زمان و یا تعداد دفعات شارژ و دشارژ باطری بیان می شود. |
Service life,cyclical | طول عمر باطری | بر حسب تعداد دفعات شارژ و دشارژ |
Service life,useful | طول عمر باطری | بر حسب زمان |
Shallow cycle | دشارژ سطحی ، دشارژ کم عمق | سیکلی که در آن باطری کمتر از 5% ظرفیت خود را هنگام دشارژ مصرف می کند. |
Shallow discharge | دشارژ سطحی ، دشارژ کم عمق | دشارژ یک باطری که برابر با بخش کمی ازظرفیت کلی آن باشد. |
Shape | شکل ، قالب ، شکل دادن ، قالب دادن | |
Shedding | ریزش مواد فعال | فرایندی که در اثر آن مواد فعالی که خوب به هم نچسبیده اند ( بخصوص در صفحات مثبت باطری ) از شبکه جدا شده و در ته جلد رسوب می کنند. |
Sheet | ورقه ، صفحه | |
Shelf life | عمر انبارداری | مدت زمانی که میتوان باطری را بدون نیاز به شارژ مجدد نگهداری نمود. |
Shield | پوشش ، محافظ ، روکش ، غلاف ، محافظت کردن | |
Shims | لایی، پرکن | قطعه ای که به منظور فیکس کردن دسته صفحه داخل خانه باطری به کار می رود. در مواردی به منظور سبک بودن این قطعات متخلخل ساخته می شوند. |
Shipping vent | حفره حمل | حفره هایی که به منظور سهولت در حمل و بر روی جلد تعبیه می شوند. در خارج از آمریکا به Transit plug معروف است . |
Shock – resistant | ضد ضربه | |
Short circuit | اتصال کوتاه | |
Short circuit ,inner | اتصال کوتاه داخلی | سل می تواند اتصال کوتاه داخلی داشته باشد این امر منجر به دشارژ خودبه خود شده و باعث کاهش سریع ظرفیت می شود. |
Short circuit current | جریان اتصال کوتاه | |
Short circuit impedance | امپدانس اتصال کوتاه | |
Short circuit voltage | ولتاژ مدار کوتاه | |
Short circuit,outer | اتصال کوتاه خارجی بین قطب های یک باطری | تماس الکتریکی با امپدانس کم بین قطب های یک باطری. درجه حرارت زیاد می تواند منجر به خرابی باطری شود. |
Short,intermittent | اتصال کوتاه موردی | شرایطی که در آن ولتاژ باز یک باطری در هنگام ضربه مکانیکی ناپایدار می شود.مقاومت این اتصال کوتاه موردی می تواند کم یا زیاد باشد. |
Shrink holes | حفره انقباضی | حفره ای که در هنگام ریخته گری به واسطه انقباض در داخل قطعات به وجود آمده و از نقص های ریخته گری محسوب می گردد. |
Shrinkage | انقباض ، افت | |
Shunt | موازی ، انشعابی ، فرعی | |
Shunt current | جریان فرعی | جریان دشارژ خود به خود که از مسیر الکترولیت باطری های دوقطبی رخ می دهد. زیرا الکترودهای هم نام در پتانسیل های متفاوت قرار می گیرند. |
Side terminals | قطبهای جانبی | |
Silver / silver chloride electrode | الکترود نقره – نقره کلرید | این الکترود مرجع نوع دوم شامل الکترود فلزی نقره در تماس با کلرید نقره جامد است که در یک محلول آبی اشباع از نقره کلرید غوطه ور است . تمام قسمتهای فوق در یک لوله کوچک شیشه ای قرار دارند . الکترولیت داخلی الکترود مرجع و الکترولیت خارجی که الکترود در آن غوطه ور می شود از طریق یک جدا کننده در تماس یونی با یکدیگر هستند . جدا کننده در این الکترود یک درپوش سرامیکی متخلخل کوچک است که درانتهای یک لوله شیشه ای قرار داده شده است . |
Silver oxide cadmium battery | باطری کادمیوم – اکسید نقره | |
Silver oxide metal hydride battery | باطری هیدرید فلزی – اکسید نقره | |
Silver oxide zinc battery | باطری روی- اکسید نقره | |
Silver–cadmium battery | باطری کادمیوم – نقره | باطری قلیائی که ماده فعال قطب مثبت آن از اکسید نقره و ماده فعال قطب منفی آن از کادمیوم تشکیل می گردد. |
Silver–Zinc battery | باطری روی – نقره | باطری قلیائی که در آن ماده مثبت از نقره و ماده منفی از روی ساخته می شود. |
Simulation | شبیه سازی | |
Sinter plate | صفحه سینتری | صفحه باطری قلیایی که شبکه آن از پورد فلزی زنیتر شده شکل گرفته و شامل مواد فعال می باشد. |
Sintered-plate electrode | الکترود صفحه سینتری | صفحه مستحکمی که توسط عمل کلوخه شدن شکل گرفته است.الکترود حاصل ساختار متخلخل با سطح بسیار مسطح دارد که شامل مواد فعالی است که برای شارژ و دشارژ شدن در سرعت های بالا در دسترس هستند . |
Sintering | کلوخه سازی ، کلوخه کردن توسط حرارت | طی عمل فوق مواد پودری شکل با افزایش دما به یکدیگر متصل می شوند. از این عمل در ساخت قطعات متالورژی پودر استفاده می گردد. |
Slag | سرباره | لایه ای از اکسیدهای مختلف و ناخالصیهایی که در سطح فلز مذاب تشکیل می شود. |
Sleeve | غلاف صفحات مثبت در باطری های صنعتی | |
Sleeving machine | ماشین غلاف گذاری | این ماشین بصورت خودکار غلاف را تولید و روی صفحات مثبت قرار می دهد. |
SLI battery | باطری استارتر | به باطری هایی گفته می شود که به منظور استارت ، روشنائی و تولید جرقه در وسایل نقلیه بکار می رود. |
Slow charge | شارژ آهسته | شارژ مجدد باطری با شدت جریان کم |
Sludge | پسماندخمیر ب – لجن باطری | الف – پسماندخمیري باطری در هنگام خمیر مالی ب – لجن باطری حاصل از ریزش خمیر مثبت باطری در طول عمر |
Sludging | ریزش خمیر | فرایند شیمیائی در هنگام عمل دشارژ در صفحات مثبت ایجاد می شود و منجر به از بین رفتن ماده مثبت می شود. |
Slyver glass | نوعی نگهدارنده باطری | پایه نگهدارنده باطری که از یک لایه نوارهای رشته ای شیشه ای موازی ساخته شده است . |
Smart battery | باطری هوشمند | |
Smelt | گداختن ، تصفیه کردن در کوره ، ذوب کردن | |
Smelter | کوره ویژه ذوب ، ذوب کننده | |
Smelting | ذوب سازی ، ذوب و گداز | |
Soak time | زمان غوطه وری | زمان لازم برای جذب الکترولیت |
Soaked plate | صفحه غوطه ور | صفحات غوطه ور در اسید سولفوریک رقیق قبل از عملیات فرماسیون به منظور کاهش گرد و غبار و جذب اسید جهت تسهیل در شارژ صفحات. |
Soaking | غوطه وری ، خیساندن | |
Soaking tank | مخزن غوطه وری | محفظه ای که صفحات خام را در آن غوطه ور می کنند. |
SOC/state of charge | وضعیت شارژ | میزان شارژ الکتریکی در باطری که به عنوان درصدی از تفاوت بین وضعیت شارژ کامل و دشارژ کامل نشان داده می شود. |
Soda ash | خاکستر سودا | کربنات سدیم تجاری مورد استفاده برای خنثی کردن مواد اسیدی اضافی ، درجه تجارتی کربنات سدیم ، پودری قابل حل در آب ، غیر قابل حل در الکل |
Soft cell | باطری کم توان | باطری که ولتاژ آن در هنگام عمل شارژ بالاتر از حدود تعیین شده می رود. این ولتاژ ممکن است به علت امپدانس بالای سل و در نتیجه ذخیره طولانی مدت باتري ، درجه حرارت زیاد یا کمبود الکترولیت ایجاد شود. |
Soft lead | سرب نرم | سرب با خلوص خیلی بالا، که از آن جهت ساخت مواد فعال باطریهای سرب اسیدی استفاده می گردد. |
Solar battery/ cell | باطری خورشیدی ، سلول خورشیدی | |
Solder | لحیم ، لحیم کردن ، جوش دادن | |
Solidification | انجماد ، جامد شدن ، استحکام دادن | |
Solubility | قابلیت انحلال ، انحلال پذیری | |
Solubility product | حاصلضرب حلالیت | حلالیت نمکهای کم محلول که معمولا بر اساس حاصلضرب حلالیت غلظت یون های آن بیان می شود. مثلا حاصلضرب حلالیت کلرید نقره حاصلضرب یونهای کلرید و نقره در محلول اشباع شده این نمک است. اهمیت حاصلضرب حلالیت آن است که مقدار آن نمی تواند حتی در حضور دیگر نمکهای حل شده نیز از مقدار واقعی خود تجاوز نماید.در نتیجه ، حلالت نقره کلرید در محلول شامل کلرید پتاسیم نسبت به آب خالص کمتر است. این امر بخاطر آن است که در محاسبه حاصلضرب حلالیت بایدغلظت کلی کلرید در محلول در نظر گرفته شود، بنابراین غلظت نقره در آب کمتر از مقدار مورد نیاز برای حصول به مقدار ثابت حاصلضرب حلالیت است . حلالیت نمک ( غلظت محلول اشباع) در غیاب دیگر گونه های حل شده در محلول ریشه مربع حاصلضرب حلالیت یک نمک مثلا نقره کلرید است . اصولا فعالیتها باید به جای غلظتها استفاده شوند . |
Solute | حل شده | |
Solution | محلول | |
Solution ir drop | افت ir محلول | افت ir محلول الکترولیت یک سل 3 الکترودی بین الکترودهای کارگر و مرجع . این افت ir همیشه در پتانسیل اندازه گیری شده الکترود کارگر به حساب می آید. بنابراین برای به حداقل رسانیدن این خطا، الکترود مرجع را باید تا آنجایی که ممکن است نزدیک به الکترود کارگر قرارداد. تصحیح افت ir برای حصول به پتانسیل واقعی الکترود انجام می شود و یا در بعضی مواقع جبران افت ir در حین کنترل پتانسیل انجام می شود. در حین اندازه گیری نیروی الکتروموتوری افت ir همیشه صفر است و موقعیت الکترود مرجع بي اهمیت است. |
Solvent | حلال | |
Spacers | جداکننده ، فاصله انداز | |
Spalling | پوسته شدن ، ورقه ورقه شدن | پوسته شدن مواد فعال از صفحه یا الکترود |
Specific capacity | ظرفیت ویژه | نسبت ظرفیت به وزن یک باطری بر حسب آمپر ساعت بر کیلوگرم |
Specific Energy /Gravimetric energy | انرژی مخصوص | نسبت انرژی به وزن باطری بر حسب وات ساعت بر کیلوگرم |
Specific gravity | چگالی مخصوص | نسبت دانسیته یک جسم به دانسیته آب خالص در 25 درجه سانیتگراد |
Specific power / specific Energy | انرژی مخصوص | |
Spiral battery | باطری حلقوی | |
Spiral – wound | حلقوی | طراحی مخصوص الکترودها در باطری سرب- اسیدی .الکترودها به شکل صفحات مسطح نبوده بلکه به صورت حلقوی و مارپیچی هستند. |
Spline | شبکه های لوله ای – شبکه تیوبلار | شبکه های مثبت به کار رفته در باطری های ساکن صنعتی شامل پرچم ، چهارچوب و میله های هادی که در یک کیسه تیوبلار ( گانتلت) قرار می گیرد. |
Split rate charge | شارژ دوبخشی – شارژ اسپلیت | نوعی روش شارژ که در آن باطری در دو مرحله شارژ می شود. سرعت مرحله اول زیاد و سرعت شارژ در مرحله دوم به صورت خودکار کم می گردد. |
Sponge lead | سرب اسفنجی | سربی که به صورت الکتروشیمیائی درالکترود منفی رسوب می کند وساختار اسفنجی با سطح مخصوص بالا دارد . |
Sprue | مذاب رو، راهگاه | الف – نوعی سوراخ تغدیه یا کانال عمومی که ماده مذابی ، مثل فلز یا پلاستیک از طریق آن به داخل قالب تزریقی یا انتقالی ریخته می شوند. ب – ماده ای که در این کانال منجمد می شود. |
Sprue gate | کانال مذاب رو | کانالی برای عبور رزین مذاب از نازل به محفظه قطب |
Squeegee | شابلن خمیر مالی | استفاده از نوعی تیغه روی دستگاه خمیر مالی جهت تراشیدن خمیر اضافی از سطح صفحات به منظور فشردن و تصحیح ضخامت صفحه |
Stability | پایداری | خاصیت یک ترکیب شیمیائی که به آسانی تجزیه نمی شود و با ترکیب های دیگر واکنش انجام نمی دهد . |
Stack | دسته کردن صفحات | |
Stack burning | جوش دسته صفحه | روش مونتاژ دسته صفحه که در آن تمام صفحات و سپراتورهایی که باید دسته صفحات را بسازند در یک فیکسچر جوشکاری شیب دار قرار می گیرد. در این حال فیکسچر چرخیده و در حالت عمومی جهت ریزش سرب مذاب و جوشکاری پرچمهای دسته صفحه قرار می گیرد. |
Stacking | دسته کردن صفحات | چیدن صفحات سپراتورها به صورت منظم جهت جوشکاری پرچمها و به منظور ایجاد دسته صفحه . |
Stacking fixture or stacking jig | قید و بست دسته کردن صفحات | |
Stacking machine | ماشین دسته کردن صفحات | به منظور تسریع عملیات مونتاژ و جلوگیری از خطای نیروی انسانی توسط این دستگاه سه جزء ( صفحه منفی ، عایق و صفحه مثبت ) به ترتیب و به تعداد لازم و در جهت مناسب بر روی هم گذاشته می شوند . |
Stacking rod | شانه | میله لاستیکی یا پلاستیکی که در داخل دسته صفحه جوش خورده نصب شده و بین صفحه محافظ و پل و بست برای پر کردن صفحات ناشی از شمش جوشکاری قرار می گیرد. |
Stand | قفسه باطری | |
Standard / Float / Back up | کمکی ، ذخیره ، آماده به کار ، پشتیبان | |
Standard capacity | ظرفیت اسمی ، ظرفیت استاندارد | |
Standard cell voltage | ولتاژ استاندارد اسمی | |
Standard charging | شارژ استاندارد | |
Standard conditions | شرایط استاندارد | |
Standard discharge rate | سرعت دشارژ استاندارد | |
Standard electrode potential | پتانسیل استاندارد الکترود | |
Standard hydrogen electrode | الکترود استاندارد هیدروژن | |
Standby battery | باطری ذخیره | باطری های شارژ شده و آماده به کار به منظور استفاده در مواقعی که باطری اصلی کارآیی خود را از دست می دهند . |
Standby charge / Trickle charge | شارژ standby - شارژ آماده به کار | اضافه شارژ اندک باطری با جریانی در حدود %3-%1 ظرفیت اسمی به منظور نگهداری دایمی باطری در حال شارژ |
Starved cell | باطری گرسنه | به منظور بازترکیب گاز هیدروژن و اکسیژن و جلوگیری از کاهش آب باطری های سرب اسیدی اینگونه باطری ها شامل سپراتورهایی هستند که تمامی یا قسمت اعظم الکترولیت را که مانع نفوذ اکسیژن و حرکت آن به سمت الکترود منفی می گردد، جذب می کند از طرفی تخلخل این سپراتورها بسیار بالا بوده و امکان نفوذ اکسیژن تا سطح الکترود منفی و بازترکیب آن با هیدروژن رامیسر می سازد. |
Stationary | ساکن | |
Stationary battery | باطری ساکن | باتري هاي ساكن در حالت عادي از جايي به جاي ديگر حركت داده نمي شوند و به طور دائمي متصل به مصرف كننده و يك منبع تغذيه DC مي باشند . |
Steady state current | جریان ثابت | نوعی جریان الکتریکی که با زمان تغییر نکند |
Step rack / stepped stand | قفسه پله ای ، جایگاه پله ای | |
Stepped stand / step rack | قفسه پله ای ، جایگاه پله ای | |
Stibine (antimony hydride sbH3) | استیبن ( هیدرید آنتیموان ) | ترکیب گازی که در صفحات منفی سلهای سرب آنتیموان خصوصا در هنگام شارژ سریع یا شارژ بیش از حد تشکیل می شود. |
Stirrer / stirring device | همزن | |
Storage battery | باطری ثانویه ، باطری قابل شارژ مجدد، باطری شارژ پذیر | |
Storage capacity | ظرفیت | |
Storage life | طول عمر | |
strap | بست ، اتصال | قطعه سربی ریخته گری شده که دسته صفحات هم نام را به طوری موازی به یکدیگر متصل می کنند . در باطری های نیکل کادمیوم اغلب پل قطب pole bridge نامیده می شود. |
Stratification | لایه بندی ، گرادیان غلظت | جدایش الکترولیت باطری به لایه هایی با دانسیته های مختلف به دلیل ته نشینی اسید سنگین تر. |
String | رشته | مجموعه ای از باطری هایی که با یکدیگر سری شده اند. |
Stuff | عایق گذاری دسته صفحه | عمل وارد کردن دسته صفحه به سپراتور قبل از مونتاژ |
Submarine battery | باطری زیر دریایی ، باطری زیر سطحی | باطری ذخیره بعنوان پیشرانه زیر دریایی هنگام کار در زیر آب |
Submerge | غوطه ور شدن ، غوطه ور کردن | |
Substance | جسم ، ماده | |
Substrate | ماده اصلی ، بستر ، زیر لایه | |
Sulfate | سولفاته شدن | در باطری منظور تشکیل سولفات سرب می باشد. |
Sulfation | سولفاته شدن | تشکیل سولفات سرب بر روی صفحات مثبت و منفی باطری سرب اسیدی در هنگام دشارژ |
Sulphuric acid | اسید سولفوریک | ماده فعال الکترولیت در باطری سرب اسیدی |
Supporting electrolyte | الکترولیت کمکی | الکترولیتی که تنها به منظور افزایش هدایت محلول به آن اضافه می شود و در هیچ واکنشی شرکت نمی کند. |
Surface active agent | واسطه یا عامل فعال کننده سطح | ماده ای که از طریق واکنش با سطح یک فاز، رفتار آنرا بهبود می بخشد. مثلا در باطری های سربی- اسیدی مرفولوژی مواد فعال رسوب کرده روی الکترود ، به شدت تحت تاثیر این مواد قرار می گیرد. |
Surface leakage | نشت سطحی | |
Suspension | تعلیق ، سوسپانسیون ( ذرات جامد پراکنده در یک مایع ) | |
Swell | متورم شدن ، باد کردن | در باطری های سیلد VRLA در صورتیکه سیستم تهویه گاز خوب کار نکند فشار داخلی گاز از فشار بیرونی بیشتر شده و باعث متورم شدن باطری می گردد. |
Switch back,temperature – dependent | کنترل حرارتی سیستم شارژ | روشی که از طریق یک مدار کنترل کننده در شارژ( که متناسب درجه حرارت باطری عمل می نماید) جریان شارژ باطری را از شارژ سریع به شارژ ملایم تغییر می دهد. |
Switch gear battery | باطری اضطراری پستهای برق | |
Synthetic separator | سپراتور مصنوعی | سپراتور ساخته شده از مواد پلاستیکی ، توضیح آنکه سابقا در باطری های سرب اسیدی از سپراتورهای چوبی بجای این سپراتورها استفاده می شد. |
Syringe | سرنگ ، آب دزدک ، تزریق کردن | |
T | ||
Tab | قطب تخت باطری | نوعی قطب باطری که اغلب شامل سوراخی برای اتصال سیم می باشد. |
Tack burn | جوش سطحی | نوعی جوش کم عمق که دو قطعه سربی را به یکدیگر متصل می کند. |
Tackless plate formation | فرماسیون بدون نیاز به جوش دستی | فرماسیون صفحات در تانک بدون جوش دادن صفحات به یکدیگر، صفحات به وسیله پرچم به میله های سربی متصل می باشند.اتصال پرچمها از طریق شارژ معکوس و سپس اتصال کوتاه ایجاد می شود. |
Tafel curve | منحنی تافل | منحنی تغییرات لگاریتم شدت جریان بر حسب پتانسیل به عنوان منحنی تافل شناخته شده است. |
Tafel equation | معادله تافل | معادله تافل یک معادله تجربی است که از آن جهت بیان سینتیک واکنشهای الکترودی استفاده می گردد. این معادله ارتباط بین پتانسیل اضافی اعمالی با لگاریم شدت جریان را نشان می دهد. |
Tafel line | خط تافل | خط مماس بر منحنی تافل را خط تافل می گویند. |
Tafel plot | منحنی تافل | |
Tafel slope | شیب خط تافل | ضریب زاویه خط تافل |
Tank | محفظه فرماسیون | |
Tank cell | تانک فرماسیون | مخزنی بزرگ و ثابت که صفحات باطری در آن شارژ می گردند.سابقا این ظروف با سطوح سربی پوشانده می شدند ولی امروزه از ظروف پلاستیکی یا لاستیکی سخت ساخته می شوند. |
Tank formation / Dry charge | فرماسیون در تانک | فرماسیونی که در تانک انجام می شود و صفحات هر تانک با اتصال موازی به یکدیگر متصل می باشند به این نوع شارژ ، شارژ خشک نیز گفته می شود. |
Taper charge | شارژ تدریجی | شارژی که در آن جریان ولتاژ در زمان شارژ مجدد کاهش می یابد. |
Tapered battery charger | شارژ کننده تدریجی باطری | یک شارژ ساده و مقرون به صرفه باطری که جریان شارژ بالا را به باطری هادی دشارژ شده منتقل می کند.سپس به تدریج با افزایش ولتاژ باطری جریان کاهش می یابد و به وضعیت کاملا شارژ شده می رسد. در باطری های نیکل کادمیوم آب بندی شده و کاربردهای دیگر به علت وجود نوسانات، ولتاژ AC مناسب نمی باشد. |
Telephone battery | باطری مرکزی تلفن | نوعی باطری که در ادارات مرکزی، pBx و غیره طراحی شده و برای ثابت نگه داشتن ولتاژ ، کاهش صدا و ایجاد برق اضطراری به کار می رود. |
Temperature | دما ، درجه حرارت | |
Temperature , nominal | دمای اسمی ، دمای مرجع | دمای تعریف شده الکترولیت جهت انجام تستهای ظرفیت باطری |
Temperature cell | دمای باطری | میانگین دمای اجزای باطری |
Temperature coefficient of capacity | ضریب دمایی ظرفیت | تغییرات ظرفیت اسمی یک باطری نسبت به درجه حرارت ( در مقایسه با درجه حرارت مرجع ) |
Temperature coefficient of voltage | ضریب دمایی ولتاژ | تغییرات ولتاژ مدار باز یک باطری نسبت به درجه حرارت ( در مقایسه با درجه حرارت مرجع ) |
Temperature cut – off(TCO) | دمای قطع | روشی که از طریق یک مدار کنترل کننده در شارژ ( که متناسب با درجه حرارت باطری عمل می نماید) جریان شارژ باطری را از شارژ سریع کاهش داده و به شارژ ملایم تغییر می دهد. |
Temperature,ambient | دمای محیط | میانگین دمای محیط اطراف باطری |
Temporary failure | خرابی موقت ، خرابی برگشت پذیر ، خرابی قابل اصلاح | |
Terminal | قطب باطری ، ترمینال | |
Terminal cable | کابل باطری | |
Terminal connected detail | اجزا و متعلقات اتصالات باطری | |
Terminal post | قطب باطری | |
Terminal styles | انواع قطبهای باطری | |
Terminal styles( Automotive) | قطب مدور | قطب مدور که در باطری هایی به کار می رود که با نیروی گاز حرکت می کنند. |
Terminal styles(L) | قطب مسطح | |
Theoretical capacity | ظرفیت تئوری | ظرفیت محاسبه شده یک باطری با فرض آنکه مواد فعال باطری 100% در واکنشها شرکت کنند.معمولا در باطری های سرب اسیدی ظرفیت واقعی بین 40 تا 60 درصد ظرفیت تئوری می باشد. |
Theoretical specific energy | انرژی مخصوص تئوری | انرژی مخصوص محاسبه شده یک باطری با فرض آن که مواد فعال باطری 100% در واکنش شرکت کنند. معمولا در باطری های سرب اسیدی ظرفیت واقعی بین 40 تا 60 درصد ظرفیت تئوری می باشد. |
Thermal Battery | باطری های حرارتی | |
Thermal instability | ناپایداری حرارتی | |
Thermal management | کنترل حرارتی | عملیات و روشهایی که توسط آن باطری را در طول دوره شارژ و دشارژ در یک محدوده مشخص حرارتی نگه می دارند. |
Thermal protection | محافظ حرارتی | مداری که در صورت افزایش بیش از حد دما دستور قطع منبع تغذیه را صادر می کند. |
Thermal runaway | ناپایداری حرارتی | با افزایش دما در باطری و متعاقب آن افزایش سرعت واکنشها، جریان الکتریکی بیشتری تولید خواهد شد . این افزایش جریان نیز افزایش دما را در پی خواهد داشت و با ادامه این دور دمای باطری تا حد غیر قابل کنترل بالا خواهد رفت که می تواند منجر به پدیده هائی از جمله از کار افتادگی باطری ، انفجار و ... گردد. |
Thermostat | ترموستات | سوئیچ حساس حرارتی |
Third kind electrode | الکترود نوع سوم | |
Three- electrode cell | سل سه الکترودی | یک سل الکتروشیمیائی یک الکترود کار، یک الکترود شمارشگر و یک الکترود مرجع.جریان می تواند از بین الکترودهای کار و شمارشگر عبور کند.درحالیکه پتانسیل الکترود در کار در مقایسه با الکترود مرجع اندازه گیری می شود. از این سل در مطالعه و تحقیقات سینتیک و مکانیسم الکترودی رخ داده روی سطح الکترودی کار یا در کاربردهای تجزیه الکتریکی ( الکتروآنالیتیکالی ) استفاده می شود. |
Throughput | حداکثر توان عملیاتی | مجموع کل انرژی که باطری در طول عمر خودتولید می کند. |
Tier stand / Tier rack | قفسه چند طبقه | مثلا tier rack2 یعنی قفسه دو طبقه |
Tinning | قلع کاری | فرایند پوشش دادن سطح فلز با لایه نازکی از قلع ذوب شده یا آلیاژ قلع |
Top lead | متعلقات سربی | تمام قطعات سربی مورد استفاده در سل باطری که خارج از سیستم الکتروشیمیائی آن قراردارند. |
Top pour | نوعی ریخته گری | واژه ای که روش ریخته گری را توصیف می کند ودر طی آن فلز ذوب شده معمولا با دست بر روی قالب ریخته می شود. |
Top-up charge | شارژملایم ، شارژ تکمیلی | شارژی با سرعت کم به دنبال شارژ اصلی برای رسیدن به حداکثر ظرفیت |
Topping charge | شارژ ملایم ، شارژ تکمیلی | شارژی با سرعت کم که شارژ یک سل را بدون آسیب رساندن به آن کامل می کند. |
Torpedo batteries | باطری های اژدر، باطری های موشک ضد زیر دریایی | باطری های طراحی شده به عنوان پیش رانه اژدر یا موشک های ضد زیردریایی.این باطری های به سرعت فعال شده و کارایی دوگانه در هوا و زیر آب را دارا می باشند. |
Tracking | ردیابی | به پدیده ای گویندکه در صورت تغییر در یکی از ولتاژهای خروجیهای یک منبع تغذیه به هر دلیل رخ دهد سبب تغییرات مشابهی در ولتاژهای خروجی دیگر گردد. |
Traction battery / vehicle battery | باطری خودروبرقی | باطری که به عنوان نیروی محرکه خودرو از آن استفاده می شود. |
Transformer | ترانسفورماتور، مبدل | وسیله ای که از آن برای بدست آوردن ولتاژ دلخواه جهت مصرف کننده های الکتریکی استفاده می گردد. |
Transit plug | حفره حمل | |
Transition | تغییر از یک حالت به حالت دیگر | |
Tray | سینی باطری، جعبه باطری | سینی باطری: محل قرار گرفتن باطری در خودرو جعبه باطری : جعبه ای که ازآن برای نگهداری یک یا چند باطری استفاده میشود. |
Trickle charging | شارژ تدریجی و مداوم | روش شارژی که در آن باطری به طور دائم و یا تناوبی به یک منبع جریان ثابت متصل است تا بدین وسیله باطری در شرایط کاملا شارژ باقی بماند . |
Trim | پلیسه گیری | پلیسه گیری ضایعات قطعات ریخته گری |
Trough voltage | ولتاژ لحظه ای | ولتاژ لحظه ای مدار باز یک باطری در هنگام شارژ پله ای |
Tubular plate | صفحه لوله ای ، صفحه تیوبلار | از آن در ساخت صفحات مثبت باطری های ساکن صنعتی استفاده می شود.شبکه های ریخته گری شده داخل گانلت قرار گرفته و سپس فضای بین گانلت و میله های شبکه توسط اکسید سرب خشک یا خمیر مرطوب پر می گردد. |
Two-electrode cell | سل دو الکترودی | یک سل الکتروشیمیائی کلاسیک شامل دو الکترود |
U | ||
Unactivated storage life | طول عمر انبارداری باطریهای خشک | مدت زمانی که در شرایط دمایی و محیطی خاص یک باطری خشک را می توان تا افت یک ظرفیت خاص که نشانه تخریب آن است ، نگهداری نمود. |
Uncalcined oxide/leady Oxide/ball mill oxide | مخلوط اکسید سرب و سرب فلزی | ذرات اکسید سرب مخلوط با سرب فلزی که با اکسایش ساچمه های سربی در آسیاب بدست می آید. |
Uncharged and dry | باطری خشک نیازمند شارژ | یک باطری مونتاژ شده دارای صفحات فرم داده شده و سپراتور خشک اما بدون الکترولیت .این باطری را باید با الکترولیت پرکردو قبل از استفاده در مدت زمان طولانی شارژ کرد.این باطری ها متعلق به نسل قدیمی باطری های سرب اسیدی خشک بودند که با توجه به فقر تکنولوژی آن زمان پس از فرماسیون و ریختن اسید جهت استفاده،نیازمند شارژ مجدد اضافی بودند. |
Uncompensated IR drop | افت IR غیر جبرانی | بخشي از افت پتانسيل محلول كه بطور خودكار توسط ابزار كنترل الكتريكي قابل جبران نيست. |
Undercharging | کمتر از شارژ کامل | |
Unformed | شارژ نشده ، فرماسیون نشده | واژه ای که برای صفحاتی که به صورت الکترولیتی یا الکتروشیمیائی شکل نیافته اند ، بکار می رود. |
Uniform corrosion | خوردگی یکنواخت | |
Uninterruptable power supply(UPS) | منبع تغذیه دائم | منبعي كه عبور جريان را در زمانيكه مولد يا منبع اصلي برق معيوب باشد بدون حتي لحظه اي قطع شدن در مدار نگه دارد. |
Unipolar | تک قطبی ، یک سو | |
Univalent | یک ظرفیتی ، یک بنیادی | |
Universal post | انواع قطب باطری | |
Unpolarizable electrode | الکترود غیر قطبی | |
Unstable equilibrium | تعادل ناپایدار | |
UPS | سیستم قدرت غیر قابل قطع | |
Useful acid | اسید مفید | حداقل اسید موردنیاز برای غوطه وری صفحات باطری و شرکت واکنشهای دشارژ. |
Useful life | عمر مفید باطری | |
Utilization | بهره برداری ، بکارگیری کاربرد، استفاده | |
Utilize | به کار گرفتن ، بهره برداری کردن | |
V | ||
VA= Volt-ampere | ولت آمپر | |
Vacuum | خلاء بی هوا | |
Vacuum cell filter | اسید مفید | حجمی از اسید که بالای لبه های پائینی صفحات است و در واکنشهای دشارژ شرکت می کند. |
Vacuum heating | حرارت دادن در خلاء | به منظور خشک کردن صفحات باطری سرب اسیدی و اکسید نشدن آنها در دمای بالا از حرارت دادن آنها در کوره های خلا استفاده می گردد. |
Vacuum impregnation | اشباع در خلاء | |
Valence/Valency | والانس ، ظرفیت ، ارزش | |
Valve | شیر ، دریچه ، سوپاپ ، سرپوش | |
Valve regulated lead acid | باطری سرب اسیدی مجهز به سوپاپ تنظیم | |
Vanadium=V | وانادیم | |
Vaporization | تبخیر | |
Vent | منفذ | منفذی که اجازه خروج گازها را از باطری سرب اسیدی می دهد. در بعضی مواقع دارای محفظه ای است که وظیفه تقطیر بخار آب را دارد و می تواند دارای شعله گیري ب� �شد که از ورود جرقه به داخل باطری به منظور احتراز از انفجار جلوگیری نماید. |
Vent baffle | موج گیر پیچ درب باطری | قطعه ای صفحه ای شکل مدور داخل پیچ باطری که هنگام اغتشاش الکترولیت از خروج سریع جلوگیری کرده و آن را به داخل باطری باز می گرداند. |
Vent cap / vent plug | پیچ درب باطری | |
Vent opening | محفظه پیچ درب باطری ، مادگی پیچ درب باطری | سوراخهائی در درپوش باطری که گاز بتواند از این طریق فرار کرده و مایعات اضافه و یا سطح الکترولیت کنترل شود ودر پوش باطری در آنجا بسته شود. |
Vent plug / vent cap | پیچ درب باطری | |
Vented cell | باطری منفذ دار | |
Verticals | میله های عمودی | میله های عمودی شبکه باطری |
Vibration | ارتعاش | |
Vibration Test | آزمایش ارتعاش | |
Volt - ampere hour | ولت آمپر ساعت | |
Volt efficiency | میانگین تعداد سل یا باطری در مرحله دشارژ به میانگین ولتاژ دشارژ مجدد. | |
Volt-ampere -VA | ولت آمپر | حاصلضرب ولتاژ خروجی AC به جریان AC |
Volt-ohmmeter | ولت اهم سنج | |
Voltage | ولتاژ | اختلاف پتانسیل موجود بین قطب های یک سل یا باطری. واژه ای که اغلب برای فشار الکتریکی موجود بین دو نقطه به کار می رودکه قادر به جاری ساختن جریان به هنگام بسته شدن مدار بین آن نقطه است . ولتاژ بر حسب ولت، میلی ولت، میکروولت و کیلوولت اندازه گیری می شود. |
Voltage amplifier | تقویت کننده ولتاژ | |
Voltage compliance | حد قابلیت ولتاژ | |
Voltage cut - off ( VCO ) | قطع کننده ولتاژ | |
Voltage delay | تاخیر ولتاژ | فاصله زمانی در ابتدای دشارژ یک باطری که در طی آن ولتاژ کاری یک باطری پایین تر از حد ثابت آن باشد.این پدیده معمولا به علت وجود یک لایه عایق غیر فعال برروی الکترود منفی بوجود می آید. |
Voltage depression | افت ناگهانی ولتاژ | افت غیر طبیعی میزان ولتاژ در طول مرحله دشارژ باطری |
Voltage dip | افت لحظه ای ولتاژ | افت لحظه ای ولتاژ زمانیکه باطری با سرعت بالا بکار می رود. |
Voltage divider/potential divider | مقسم ولتاژ | |
Voltage drop | افت ولتاژ ، اتلاف ولتاژ ، افت پتانسیل | ولتاژ ایجاد شده در دو سر عنصر یا رسانا در اثر عبور جریان از مقاومت یا امپدانس آن عنصر یا رسانا. |
Voltage keyed | کلید تنظیم ولتاژ ، آفتامات | سیستمی که دارای مشخص کننده مکانیکی روی باطری و دستگاه ها است و برای اطمینان از ولتاژ صحیح به دستگاه متصل می شوند. |
Voltage limit | حداکثر ولتاژ مجاز | در یک باطری با شارژ کنترل شده ، میزان حداکثر مجاز ولتاژ است. |
Voltage plateau | فلات ولتاژ ، ناحیه پایداری ولتاژ | کاهش تدریجی در ولتاژ پس از یک زمان طولانی مشخصه ای که در بسیاری از دشارژهای سیلد استفاده می شود. |
Voltage range | دامنه ولتاژ | اختلاف بین حداقل و حداکثر ولتاژ سل که در یک باطری یا یک رشته از باطری ها وجود دارد . زمانیکه سلها در حال شارژ یا دشارژ می باشند. |
Voltage regulator | تنظیم کننده ولتاژ | دستگاهی که میزان خروجی ژنراتور یا آلتر ناتیو را با کنترل جریان ولتاژ تنظیم می کند. |
Voltage reversal | وارونگی ولتاژ ، معکوس شدن قطبیت | تغییر در قطبیت طبیعی باطری بر اثر دشارژ بیش از حد |
Voltage setting | تنظیم ولتاژ | |
Voltage spread | گستره ولتاژ خانه های یک باطری | واژه ای که برای تعریف اختلاف ولتاژ بین دو خانه از باطری با بیشترین و کمترین حد ولتاژ بکار می رود. برای مثال در یک باطری 6 سلی کمترین ولتاژ 20/2 ولت و بیشترین آن 30/2 ولت می باشد و گستره ولتاژ باید 10/0 ولت باشد. |
Voltage transformer/potential transformer | ترانسفور ماتور ولتاژ ، تغییر دهنده ولتاژ | |
Voltage variable resistor | مقاومت متغیر با ولتاژ | |
Voltage – temperature cut off (VTCO) | دما یا ولتاژ قطع | روش انتقال جریان شارژ به باطری از شارژ سریع تا شارژ ملایم با کنترل مدار در شارژ که بوسیله دما یا ولتاژ باطری فعال می شود. |
Voltage, nominal | ولتاژ اسمی | |
Voltage-regulating transformer | ترانسفورماتور تنظیم ولتاژ | |
Voltaic cell | سل ولتا ، قوه گالوانیک | |
Voltaic efficiency | راندمان ولتایی ، بازدهی ولتائی | نسبت متوسط ولتاژ در زمان دشارژ به طور متوسط ولتاژ در زمان شارژ بر حسب درصد |
Voltaic pile | پیل ولتا ، سل ولتایی | |
Voltammetry | ولتا متری | در برگیرنده گروهی از روشهای الکتروآنالیتیکی است که در آنها اطلاعات درباره ماده مورد تجزیه از سنجش جریان به عنوان تابعی از پتانسیل اعمال شده ( در یک ناحیه مشخص جاروب می شود ) به دست می آید. |
Voltammogram | ولتا موگرام | نمایش گرافیکی نتایج حاصل از ولتا متری |
Voltmeter | ولت متر ، ولت سنج | |
Voltmetric energy density | دانسیته انرژی حجمی | نسبت انرژی خروجی از یک سل یا باطری به حجم آن |
Voltmetric power density | دانسیته توان باطری | |
Volume | حجم ، گنجایش ، ظرفیت | |
Volume charge | بار حجمی | |
Volume charge density | چگالی بار حجمی | |
Volume resistivity | مقاومت مخصوص حجمی | مقاومت الکتریکی بین وجوه مقابل یک مکعب . یک سانتی متر از جنس ماده نارسانا که معمولا بر حسب اهم سانتی متر بیان می شود. |
Volume weight | وزن حجمی | |
VPC | ولتاژ هر سل | |
VRLA ( Valve regulated lead acid battery) | باطریهای سرب اسیدی مجهز به سوپاپ تنظیم | هدف از طراحی باطریهای سرب- اسیدی مجهز به سوپاپ اطمینا ن (VRLA) ، ارتقاء بخشیدن به باز ترکیب شیمیائی اکسیژن در الکترود منفی ، در نتیجه به حداقل رساندن کاهش آب می باشد. در طراحیهای VRLA ، اسید به وسیله سیلیکاژل تثبیت شده یا در جدا کننده ای از جنس شیشه متخلخل با روزنه هایی برای انتقال اکسیژن جذب گردیده است . عمل پخش اکسیژن از طریق صفحه مثبت به صفحه منفی انجام شده در آنجا ضمن اکسید نمودن سرب ، از رسیدن آب به پتانسیل لازم برای تولیدهیدروژن جلوگیری می کند. چون در همین زمان صفحه منفی در حال شارژ شدن می باشد، محصول دشارژ فورا به صورت سرب ، احیا شده و توازن شیمیائی سلول ابقاء می گردد. از این رو مجموع خالص این واکنشهای شیمیائی ، صفر است . بنابراین انرژی الکتریکی که در طول شارژ به سلول وارد می شود، به جای انرژی شیمیائی به انرژی حرارتی تبدیل می گردد. |
Vulcanizing | ولکانیزه کردن | فرآیندی که بوسیله حرارت دادن ، لاستیک خام را به لاستیک مصنوعی تبدیل می کند. |
W | ||
Water electrolysis | الکترولیز آب ، تجزیه الکتریکی آب | |
Water proof | ضد آب ، مقاوم در مقابل نفوذ آب | |
Water softening | سبک سازی آب ، نرم کردن آب | خارج ساختن یونهای کلسیم و منیزیم از آب سخت ، یا تعویض آنها با یونهای سدیم قابل حل تر : بوسیله مواد شیمیائی با تبادل یونی انجام می گیرد. |
Water,purified | آب مقطر ، آب خالص | |
Watt - W | وات | واحد توان الکتریکی معادل یک ژول بر ثانیه. |
Watt density | دانسیته انرژی | |
Watt- hour capacity | ظرفیت بر حسب وات ساعت | |
Watt- hour density | دانسیته انرژی | نسبت ظرفیت بر حجم باطری و بر حسب وات- ساعت است. |
Watt-hour =Whr | وات ساعت (واحد مصرف انرژی در یک ساعت ) | واحدی از انرژی که در اندازه گیریهای الکتریکی به کار می رود و برابر است با انرژی تبدیل شده یا مصرف شده با سرعت 1 وات در مدت 1 ساعت یا برابر با 3600 ژول |
Watt-hour efficiency | کارآیی وات ساعت | نسبت ظرفیت خروجی باطری در هنگام دشارژ به ظرفیت مورد نیاز برای شارژ مجدد باطری |
Watt-hour meter | وات ساعت سنج ( واحد مصرف انرژی در یک ساعت ) | وسیله ای که انتگرال توان مفید مدار را که به آن وصل است ، اندازه گرفته و ثبت می کند. واحد اندازه گیری معمولا کیلووات ساعت است. |
Watt-hour(Wh) | وات ساعت | واحد انرژی یا کارکه حاصل ضرب متوسط ولتاژ سل یا باطری بر حسب وات و جریان شارژ و دشارژ بر حسب آمپر و زمان بر حسب ساعت بدست می آید. |
Wattmeter | وات متر ، وات سنج | |
Web | پهنه | قسمت پیوسته بین برآمدگیها و فرورفتگی های یک سپراتور. |
Weber | وبر ، واحد شارژ مغناطیسی | واحد شارژ آهنربائی در سیستم متر- کیلوگرم - ثانیه ، برابر با شارژ آهنربایی که در یک مدار یک دوری نیروی الکتروموتوری 1 ولت در مدت 1 ثانیه با سرعت یکنواخت به صفر کاهش پیدا می کند. |
Weld | جوش ، جوش دادن | |
Wet | تر ، مرطوب | |
Wet cell | سلول تر ، باطری تر | سلول یا باطری هایی که الکترولیت در داخل آنها آزادانه در حرکت است و به باطریهايي با الکترولیت شناور معروف هستند. |
Wet charged | حالت شارژ مرطوب | |
Wet charged stand | پایداری باطری در حالت شارژ | مدت زمانی که یک باطری می تواند در شرایط شارژ تر باقی بماند. |
Wet contact | نشت جریان الکتریکی از محیط مرطوب ، اتصال تر | تماسی که جریان مستقیم از درون آن عبور می کند. |
Wet formed discharge | دشارژ باطری بعد از فرماسیون | |
Wet mix | میکس خمیر در حالت تر | |
Wet shelf life | پایداری باطری در حالت دشارژ | مدت زمانی که یک باطری می تواند در شرایط دشارژ مرطوب قرارگیرد قبل از آنکه ظرفیت شارژ از بین برود. |
Wet-strength | استحکام تر | استحکام کششی یک صفحه اشباع شده از آب |
Wettability | ترشوندگی | |
Wiper | شابلن خمیر مالی | |
Wiping contact | اتصال عبوری ، اتصال اصطکاکی | کنتاکت متحرک یک رله یا کلید که روی یک سری کنتاکت با سطح اتصال ثابت حرکت می کند. |
Wire | سیم ، کابل ، سیم کشی کردن | |
Working capacity (energy) | ظرفیت باطری | |
Working electrode | الکترود کار | در یک سیستم الکتروشیمیائی سه الکترودی به الکترودی گویند که بررسی های الکتروشیمیائی روی آن انجام می شود. |
Working voltage | ولتاژ موثر ، ولتاژ کار | ولتاژ باطری هنگامی که یک مصرف کننده الکتریکی به آن متصل می گردد. این ولتاژ از ولتاژ اسمی باطری قدری کمتر می باشد. |
Wounded battery | باطری حلقوی | |
Wrap | پوشش ، پیچیدن، پوشاندن | عایق کاری لبه های صفحات مثبت با استفاده از پوششهائی شبیه به شیشه ، تلق ، رزین و غیره . |
Wrought alloy | آلیاژ کار شده | آلیاژی که پس از ریخته گری به طریقه مکانیکی بر روی آن کار شده باشد. |
X | ||
X-hour rate | میزان دشارژ باطری را معمولا به صورت تعداد ساعتی که یک باطری جریان تولید می کند ، بیان می کند. | |
Y | ||
Yield | بازده ، محصول | انرژی خروجی از باطری |
Z | ||
Zinc metal oxide | اکسید فلز روی | |
Zinc-Air cell | باطری هوا – روی | |
Zinc-carbon cell | باطری روی – کربن | باطری اولیه با آند روی و کاتد دی اکسید منگنز و الکترولیتی از کلرید آمونیوم و یا کلرید روی |